پیرامون شب قدر
قدر در لغت به کمیت و اندازه ی از هر چیز اطلاق شده. هرچند این لغت ابتدائاً در امور مادی که دارای کمّیّت است به کار رفته، ولی بعداً معنای آن تعمیم داده شده و «قدر» در امور مادی و معنوی هر دو به کار رفته است؛ چنان که خداوند درباره ی خود میفرماید: <ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیز>؛[1] (خدا را آن گونه که باید بشناسند نشناختند که خدا توانا و نیرومند است) یعنی هرگز حق عظمت الهی را به جا نیاوردند. بر همین اساس، شب قدر یعنی شب تعیین کمیت و کیفیت امور عالم دنیا و مراد همان شب تقدیر امور عالم و وضعیت انسان ها تا سال آینده است.
البته صاحب مقاییس برای قدر معانی دیگری نیز بیان کرده؛ از قبیل کنه و نهایت از هر چیز.[2] بر این اساس، شب قدر یعنی شب ظهور کنه اشیاء که همانا حقیقت ولایت و توحید است و همه ی عالم بر مدار آن می گردد؛ چنانکه آیات سوره ی مبارکه ی قدر به این معنا اشاره دارد.
درباره ی شب قدر و مقام و منزلت آن بحث های نظری فراوان شده است و مرحوم سید در اقبال و میرزا جواد آقا در المراقبات و مرحوم علامه در المیزان[3] به مناسبت پیرامون آن مطالب ارزشمندی را بیان نموده اند، ولی آنچه در مراقبات ماه رمضان پیرامون این شب باید در نظر داشت چند نکته است:
اولاً، بنا بر روایات وارده، شب قدر در طی سال به چهار شب اطلاق شده که اولین آنها شب نیمه ی شعبان و بعد شبهای 19و 21و 23 ماه مبارک است، همچنین بنا بر قولی شب 27را هم به شب های قدر اضافه می کنند و مرحوم سید شب عید فطر را نیز نازل منزله ی شب قدر می داند.
ثانیاً، تعدّد شب های قدر طولی است و نه عرضی؛ به این معنا که تقدیر امور از عوالم فوق تدریجاً نازل می شود و در هر شب مرتبه ای از تعیّن را پیدا می کند تا در شب بیست و سوم قطعیت یافته و به امضای امام عصر(عج) می رسد: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ؟ع؟: التَّقْدِیرُ فِی لَیْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ وَ الْإِبْرَامُ فِی لَیْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ الْإِمْضَاءُ فِی لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِین.»[4] (امام صادق؟ع؟ فرمود: تقدیر در شب نوزدهم، و استقرار آن در شب بیست و یکم است ودر شب بیست و سوم قطعیت می یابد و امضا می شود.) و لذا لازم است در همه ی چهار شب رعایت ادب و احیای آن صورت پذیرد. سید در اقبال اعمالی را برای درک شب قدر بیان می کنند؛ از جمله صدقه ی منظمی که امام سجاد؟ع؟ از اول ماه مبارک به آن توصیه می نمودند تا به برکت آن خداوند توفیق درک شب قدر را عنایت نماید.
ثالثاً، آنچه در این شب ها مهم است احیاء آن به عبادت است و افضل عبادات مذاکرات و یا تحقیقات علمی است؛ چنانکه سیره ی علمای سلف آن بود که کتاب های علمی خود را در شب قدر به پایان می بردند تا به این دستور عمل کرده باشند. همچنین پسندیده است که احیای شب قدر به نماز و تلاوت آیات الهی و یا دعا باشد. در هر صورت شب قدر نگین حلقه ی ایام ماه مبارک است و نتیجه ی همه ی مراقبات سه ماهه برای درک این شب های عزیز است و محروم کسی است که لیالی قدر او مانند سایر شب ها به سر آید. رسول اکرم(ص) به نقل از مکالمات حضرت موسی(ع) با پروردگار می فرمایند:
«قالَ موسَی(ع): إِلَهِی أُرِیدُ قُرْبَکَ. قَالَ: قُرْبِی لِمَنْ اسْتَیْقَظَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ. قَالَ: إِلَهِی، أُرِیدُ رَحْمَتَکَ. قَالَ: رَحْمَتِی لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاکِینَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ. قَالَ: إِلَهِی، أُرِیدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ. قَالَ: ذَلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ. قَالَ: إِلَهِی، أُرِیدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّةِ وَ ثِمَارِهَا. قَالَ: ذَلِکَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَةً فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ. قَالَ: إِلَهِی، أُرِیدُ النَّجَاةَ. قَالَ: النَّجَاةُ مِنَ النَّارِ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: ذَلِکَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ. قَالَ: إِلَهِی، أُرِیدُ رِضَاکَ. قَالَ: رِضَائِی لِمَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْر.»[5] (حضرت موسی؟ع؟به خداوند عرض کرد: خداوندا مقام قرب تو را میخواهم. فرمود: قرب من برای کسی است که در شب قدر بیدار باشد. عرض کرد: خداوندا، رحمتت را میخواهم. فرمود: رحمت من برای کسانی است در شب قدر به نیامندان رحمت کند. عرض کرد: جواز عبور از صراط را می خواهم. فرمود: این برای کسی است که صدقه ای در شب قدر بپردازد. عرض کرد: خداوندا از درختان و میوه های بهشتی میخواهم. فرمود: این برای کسی است که تسبیحات شب قدر را ذکر کند. عرض کرد: خداوندا، نجات را میخواهم. فرمود: نجات از آتش؟ عرض کرد: آری. فرمود: این برای کسی است که در شب قدر استغفار کند. عرض کرد: خداوندا، رضای تو را میخواهم. فرمود: رضای من برای کسی است که دو رکعت در شب قدر به جا آورد.)
رابعاً، قاعده ی کلی در عبادت نشاط در آن است و این اصل باید در شب قدر رعایت شود. از همین رو باید زمینه ی کسالت را از قبل از بین برد، گاه کسالت به واسطه ی کم خوابی است که لازم است از روز قبل نسبت به آن برنامه ریزی نموده و استراحت کافی داشت، گاهی نیز کسالت به خاطر سنگینی معده است که با کنترل کمّ و کیف غذا در این شب های عزیز می توان آن را مرتفع ساخت، گاهی نیز حجم زیاد اعمال عبادی موجب کسالت می شود که هر کس می باید بنا بر توان و رغبت خود رعایت نماید و آنچه را که مناسب حال خود می بیند انجام دهد. در عین حال غافل از تلبیس شیطان نباشد که با مختصر عملی تلقین کسالت و خستگی به خود نمایید و در نتیجه از برکات این شب های عزیز محروم بمانید.
آن شب قدرى که گویند اهل خلوت، امشب است یارب! این تأثیر دولت، از کدامین کوکب است؟
تا به گیسوى تو دست ناسزایان کم رسد هر دلى در حلقه اى در ذکر یا رب یا رب است
کُشته ی چاه زنخدان توام، کز هر طرف صد هزارش گردن جان، زیرِ طوقِ غبغب است
اندر آن موکب، که بر پشتِ صبا بندند زین با سلیمان چون برانم، من که مورم مرکب است؟
اعمال عبادی فراوانی برای این شب ها توصیه شده و معمول مردم آن است که در مساجد جمع می شوند و اعمال خاصی از قبیل دعای جوشن و قرآن سر گرفتن را انجام می دهند؛ در حالی که اولاً افضل اعمال این شبها مذاکرات علمی است و چه بهتر که این کار توأم با تلاوت آیات الهی و یا تدبّر در ادعیه ی مأثوره باشد. و ثانیاً برای آنکه از یک نواختی احساس کسالت نکنید، برنامه ی شب های قدر را تنظیم کنید و بخشی از آن را به نماز های وارده در این شب ها بپردازید که مرحوم سید در اقبال برای شب های قدر نمازهای فراوانی نقل نموده. ایشان در میان نمازها دعاهایی را از مدارک کهن بیان می دارد که بسیار پرمعنا است و خواندن و تدبر در آنها خود مذاکره ای علمی محسوب می شود. همچنین پسندیده است که انسان بخش دیگری از شب را به دعا یا تلاوت قرآن اختصاص دهد و البته اگر برای قرآن بر سر گرفتن و دعا در جمع حاضر شود بهتر است.
هنگام دعا کردن دیگران را بر خود مقدم بدارید که هم قرین به اجابت است و هم در حق خودتان به طور مضاعف مستجاب می گردد؛ چنان که عبدالله بن جندب را در حال خوشی دیدند که اشک می ریزد و دعا می کند، بعد از فراغ از دعا از او پرسیدند از خداوند چه درخواست می کردی؟ پاسخ داد: به خدا قسم فقط برای برادران ایمانی خویش دعا می کردم که مولایم امام کاظم(ع) به من خبر داد: «مَنْ دَعَا لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ نُودِیَ مِنَ الْعَرْشِ وَ لَکَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفٍ فَکَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ مِائَةَ أَلْفٍ مَضْمُونَةً لِوَاحِدَةٍ لَا أَدْرِی تُسْتَجَابُ أَمْ لَا»[6] (کسی که برای برادرمؤمنش دعا نماید،از عرش الهی بر او ندا می شود که برای تو صد هزار برابر آنست. سپس عبدالله اضافه می کند، ناپسند داشتم که صد هزار خواسته برآورده شده را برای یک حاجت که برای خودم دعا کنم و نمی دانم مستجاب می شود یا نه رها سازم.)
مرحوم سید در اقبال توصیه می نماید که در این شب های عزیز در حق گنهکاران امت اسلام نیز باید دعا کرد که اولاً تأسی به سیره ی انبیاء الهی(ع) است؛ چنانکه حضرت ابراهیم(ع) درباره ی عموی خود آذر دعا می کرد و رسول خدا(ص) درباره ی امت خود از خداوند طلب مغفرت مینمود. ثانیاً ضرر گناهکاران از امت اسلام بر سایرین بیش از دیگران است و با دعا بر اصلاح آنان این ضرر برداشته می شود. ثالثاً چون برای رفتگان از خطاکاران کسی دعا نمی کند، با طلب مغفرت در حق آنها، ایشان نیز بسیار خوشحال می شوند و در حق داعی دعا می کنند، البته مراد از این گروه ظالمان در حق اهل بیت(ع) نیست که حساب آنها جدای از دیگران است.
در میان سور قرآنی در شب های قدر بر سوره های دخان و قدر تأکید بیشتری شده و مرحوم استاد به خصوص در شب 23 می فرمودند که اگر بتوانید هزار مرتبه سوره ی قدر را کامل بخوانید بهتر است. البته کسانی که به واسطه ی تبلیغ و یا امور دیگری عذر دارند و نمی توانند هزار بار را تمام کنند، باقیمانده ی آن را در روز بعد تا قبل از غروب آفتاب به اتمام برسانند. لازم به ذکر است که این تأکید برای سایر شب ها و روزهای ماه مبارک نیز وارد شده و انس با سوره ی مبارکه ی قدر در این ایام آثار فوق العاده دارد.
خامساً، استاد می فرمود در شب های قدر، به خصوص از شب بیستم تا بیست و چهارم، توسل به مقام نوری حضرات صدیقه ی طاهره(س) و امام عصر(عج) داشته باشید. هر کس می تواند با عمل عبادی مناسبی در حد توان خود به آن حضرات توسل داشته باشد.
خلاصه آنکه شب قدر شب اهل الله است و اگر این گروه در طول سال انتظار ماه مبارک را می کشیدند و در مناجات شعبانیه دائماً «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الْإِنْقِطَاعِ إِلَیْک» می گفتند، برای درک شب قدر و وصال محبوب بوده است، که درک لحظه ی شیرین انس با محبوب به همه ی ارزش های دنیا و ما فیها می ارزد و عمر انسان را روشن می کند: «إِلَهِی مَنْ ذَا الَّذِی ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِکَ فَرَامَ مِنْکَ بَدَلًا، وَ مَنْ ذَا الَّذِی آنَسَ بِقُرْبِکَ فَابْتَغَى عَنْکَ حِوَلًا. إِلَهِی فَاجْعَلْنَا مِمَّنِ اصْطَفَیْتَهُ لِقُرْبِکَ وَ وَلَایَتِکَ وَ أَخْلَصْتَهُ لِوُدِّکَ وَ مَحَبَّتِکَ وَ شَوَّقْتَهُ إِلَى لِقَائِک...»[7] (خدای من، کیست که شیرینی محبت تو را بچشد و به جز تو دل بندد و کیست که به قرب تو مأنوس شود و غیر تو را جستجو کند. خدای من، پس ما را از کسانی قرار ده که برای مقام قرب و ولایتت برگزیدی و برای مودت و محبتت خالص گردانیدی و برای دیدارت تشویق نمودی...)
شب قدر است و طى شد نامه ی هجر <سَلامٌ فیهِ حَتْى مَطْلَعِ الَفَجْر>
دلا در عاشقى ثابت قدم باش که در این ره نباشد کار بی اجر
من از رندى نخواهم کرد توبه «وَ لَوْ آذَیْتَنى بالْهَجْرِ وَالْحَجْر»
دلم رفت و ندیدم روى دلدار فغان از این تطاول آه از این زجر
و بدانید که روز قدر در شرافت کمتر از شب های آن نیست و لذا باید روزهای آن را نیز مانند شب ها حرمت نگاه داشت و بیش از سایر ایام بر مراقبه کوشید.