مقدمات ورود به ماه رجب
نماز ماه جمادیالثانی و نماز و غسل توبه
مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح نقل می کنند که هر کس نماز خاص ماه جمادی الثانی را که 4 رکعت است بخواند، خداوند دین او و خود و همسر و فرزندان و مالش را از همه ی بلایا حفظ می کند.[1] لذا دوستان مقید باشند که این نماز را حتماً به جای بیاورند که در ورود به ماه رجب گویی با دین پاک وارد شوند.
همچنین به همه ی عزیزان توصیه می کنم -و این توصیه ی مرحوم استاد بوده است- که قبل از ورود به ماه رجب غسل و نماز توبه را به جای آورند که کیفیت آن در آداب المریدین و در مفاتیح الجنان ذکر شده.[2] این غسل و نماز را حتماً انجام دهید که پیامبر(ص) توصیه ی فراوان بدان فرموده اند.
خلاصه اینکه به نحو شایسته به استقبال ماه رجب برویم؛ مانند کسی که حمام می رود، لباس آراسته می پوشد، عطر می زند و بعد به استقبال عزیزی می رود.
مقدمه
حرام بودن ماه رجب به معنای وجوب حفظ حرمت پروردگار است.
ماه رجب از ماه های حرام سال است و در ابتدا مختصری پیرامون راز و رمز این مسئله در امور توحیدی نکاتی را عرض کنم.
مرحوم سید بن طاووس در ابتدای مراقبات ماه رجب می فرماید: معنای ماه حرام این است که اعراب جاهلی که به بهانه های واهی به جنگ و غارت یکدیگر می پرداختند (چنان که جنگ های یکصد ساله ی اوس و خزرج در مدینه معروف است) با هم قرار گذاشتند که در چهار ماه از سال جنگ و خونریزی را کنار بگذارند و به زندگی شخصی و کارهای قبیله و زن و فرزند سر و سامانی دهند و خلاصه مدّتی آرامش داشته باشند.
ایشان می فرمایند: ببینید حتی عرب جاهلی حرمت رجب را حفظ میکرد، پس ما هم یاد بگیریم و در این ماه با پروردگار نجنگیم![3] جنگ با پروردگار یعنی چه؟ یعنی پیروی از هوای نفس: <أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ>؛ دوستی با شیطان، دشمنی با خدا و اعلان جنگ با پروردگار است.
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی»[4]
بنا بر این روایت شریف، کسی که ولیّی از اولیای خدا را خوار بداند، با خدا اعلام جنگ کرده. در قدم اول از معنی ظاهری لغت می شود برداشت کرد که وهن ولیّی از اولیای خدا یعنی توهین به یکی از مؤمنین یا اولیای الهی یا ناسزا گفتن یا بالاتر با او در جنگ افتادن. اما اگر گسترده تر مسئله را ببینیم اصل ولایت و ایمان به فطرت توحیدی خودمان باز می گردد، آیا وقتی ما مرتکب گناه می شویم، اعلام جنگ به فطرت توحیدی خودمان نمی دهیم؟ چه ولیی بالاتر از امام زمان(عج) چه ولیی بالاتر از پیغمبر اکرم(ص) ارتکاب ما به گناه اعلام جنگ کردن با این بزرگواران است، اعلام جنگ با خداست. «من اهاننی» به این معناست. می گوید کسی که فطرت توحیدی خودش را با گناه خوار می کند، با خدای خودش اعلام جنگ کرده است.
در ادامه ی روایت نیز می فرماید: «أَنَا أَسْرَعُ شَیْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِیَائِی.» یعنی خداوند همیشه در کمین گناهکاران است تا در موقع مناسب آنان را ادب کند.
خداوند در سوره ی فجر بعد از بیان طغیان های اقوام پر قدرتی مانند عاد و ثمود و فرعون در عبارت کوتاهی می فرماید: «فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذاب» ناگهان تازیانه ی عذاب الهی آنان را در بر گرفت و سپس به اصل کلی اشاره می نماید که: <إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ>[5]. «مرصاد» به کمین گاهی می گویند که شکارچی در آن مخفی می شود و ناگهان حمله می کند. ما نمی دانیم حمله ی پروردگار، یا به عبارت دیگر تازیانه ی خشم الهی کی بر سر ما می آید. لذا مرحوم سید در اقبال می فرماید که ماه حرام، ماه اعلام صلح با پروردگار است. که لااقل در این ماه با خداوند جنگ نکنیم. بعد لازمه ی این صلح رسیدگی به خود است، برای همین در این ماه باید به خودمان رسیدگی کنیم.
در حریم الهی، گناه و ثواب مضاعف بر ماههای دیگر حساب می شود.
نکته ی توحیدی دیگر درباره ی ماه های حرام آنکه: در ماههای حرام دیه شخص دو برابر حساب می شود؛ یعنی کسی که جراحتی بر دیگری وارد کند، قتل نفس کند، به کسی صدمهای وارد سازد، باید دو برابر ماه های دیگر دیه پرداخت کند. این جراحت ظاهر است، جراحت باطن هم دو برابر در نزد پروردگار عقاب دارد. به عبارت دیگر، همان طور که در ماه های حرام عبادت ارزش بیشتری دارد، حریم شکنی درگاه الهی نیز عقاب سخت تری دارد. کسی که در ماه رجب حریم الهی را حفظ نکند، مانند کسی است که در حریم حرم، حرمت خانه ی خدا را حفظ نکند و چنین فردی جرمش سنگین تر است.
خداوند درباره ی شکستن حرمت حریم حرم خدا با شکار حیوانات می فرماید: <یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ هَدْیاً بالِغَ الْکَعْبَةِ أَوْ کَفَّارَةٌ طَعامُ مَساکینَ أَوْ عَدْلُ ذلِکَ صِیاماً لِیَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ>[6].
این آیه ی شریفه اشاره به حکم کسانی دارد که در محدوده ی مسجد الحرام حرمت خانه ی خدا را می شکنند و به شکار حیوانات می پردازند، می فرماید: اگر کسی در محدوده ی حرم الهی حیوانی را شکار کند، باید معادل آن حیوان کفاره بدهد تا تلخی این حریم شکنی را بچشد؛ مثلاً اگر آهویی را شکار کند، باید شتری قربانی کند یا اگر حیوانات کوچکتری شکار کند، باید متناسب با آن قربانی دهد، حتی اگر ملخی را شکار کند، باید یک گوسفند کفاره بدهد. اما اگر کسی علی رغم هشدار الهی برای بار دوم یا بیشتر حریم الهی را شکست و حیوانی را در حرم شکار کرد، خداوند در ادامه ی آیه دیگر کفاره ای برایش تعیین نمی کند و تنها می فرماید: <وَ مَنْ عادَ فَیَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزیزٌ ذُو انْتِقام>. عدم ذکر کفاره در اینجا به این معنا نیست که تخفیفی قائل گردیده، بلکه اشاره به شدت عذاب پروردگار است. به عبارت دیگر، اگر کفاره ی گناه برای تنبیه خاطی است، اگر کسی برای بار دوم و یا بیشتر گناه را تکرار کرد، گویی تأدیب او موکول به سرای دیگر می شود و عذاب دنیوی برایش کافی نیست. لذا اگر کسی که در حرم خدا دو مرتبه صید کند، خداوند از او انتقام می گیرد و دیگر لازم نیست کفاره بدهد.
به همین نسبت عقوبت الهی در ماه شعبان سخت تر می شود، چون در حرم پیغمبر اکرم(ص) وارد شدهایم. خداوند درباره ی حریم شکنی رسول خدا(ص) می فرماید: <یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ>[7]. خب منظور از اینکه می گوید صدایتان را برای پیامبر(ص) بلند نکنید چیست؟ یعنی به ایشان بی احترامی نکن. <لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ> یعنی بی ادبانه با پیغمبر(ص) صحبت نکنید، جهر به قول نداشته باشید؛ چون بی ادبی است و کسی که حریم رسول خدا(ص) را حفظ نکند اعمالش حبط می گردد.
حال سؤال اینجاست که حفظ حریم ظاهری پیغمبر(ص) واجب تر است یا حریم باطنی ایشان؟ ماه شعبان حرم پیغمبر(ص) است. ماه رجب حرم امیرالمؤمنین(ع) است. ماه رمضان حرم پروردگار است. لذا هر کس در این حرم بی ادبی کرد، جرمش دوچندان و عقابش بیشتر است. کما اینکه اگر کسی در این حرم ادب به خرج دهد، مدارج تعالی را سریع تر طی میکنند. بنابراین اصل اولی در ماه رجب که اول ماه های حرام است، حفظ حریم این ماه می باشد و چنانکه جنگ با دیگران در این ماه حرام است، جنگ با خداوند و ارتکاب گناه حرمت بیشتری دارد.
نکته ی دیگری که از حرمت ماه رجب استفاده می شود آنست که اگر بنا بود عرب جاهلی در همه ی اوقات سال دائماً در حال جنگ و گریز باشند، به امور خود و قبیله شان نمی رسیدند، لذا با هم قرار گذاشتند که چهار ماه در سال را ماه های حرام اعلام کنند تا به امور شخصی خود بپردازند. به لحاظ باطنی نیز از ادعیه ی ماه رجب استفاده می شود که اگر مردم در سایر ماه ها گرفتار امور روزمره ی خود هستند و از محاسبه ی خود و رسیدگی به امور باطنی شان غافلند، در این ایام مقداری به خود برسند و امر آخرتشان را اصلاح کنند، و لذا با رؤیت هلال ماه رجب بخوانند: «اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلَامَةِ وَ الْإِسْلَامِ».
نکته ی ظریف دیگری که مرحوم سید بن طاوس در اقبال پیرامون حرمت ماه رجب ذکر می کنند آنست که اگر ماه رجب از ماه های حرام است، یعنی قرقگاه الهی است و بندگان در این ماه در حریم امن پادشاهی مقتدر قرار دارند که اجازه نمی دهد شیاطین و دشمنان بر آنان یورش ببرند. بنابراین اولاً بکوشیم از این حرم امن الهی حداکثر بهره را در کسب کمال ببریم، که معلوم نیست اگر به خود واگذار شویم تا چه مقدار بتوانیم از شرور دشمنان در امان باشیم. و از سوی دیگر، تلاش نماییم تا به گونه ای عمل کنیم که با خروج از این ماه از درگاه مولی و حرم الهی رانده نشویم و همچنان در تحت ولایت مولای خود باقی بمانیم.[8]
ماه رجب؛ سرآغاز ورود به مراتب عالی توحید
از مجموعه ی بیانات بزرگان و نیز از دعاهای ماه رجب و شعبان برمی آید که اصولاً این سه ماه (رجب، شعبان و رمضان) در سال ممتازند و فرصتی ویژه هستند که انسانها خود را برای ورود به مراتب عالی توحید و مقام ولایت آماده کنند. گویی ماه رجب سرآغاز ورود به صراط مستقیم توحید است. در کلام رسول خدا(ص) آمده که: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبَابَ.» در این حدیث شریف می توان علم را مترادف حکمت دانست و حکمت یعنی توحید ناب: <یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیرا>[9] به تعبیر دیگر، این بیان قرآن یعنی «یعطی التوحید من یشاء». حکمت یعنی علم ریشه دار، و ریشه دارترین علوم در میان بشریت، علم توحید است. بعضی از علوم در مغز است و بعضی از علوم فقط سر زبان است و بعضی از علوم حال است، مقام نیست. اما بعضی از علوم، مقام هستند، آن هم در لایه ی اول؛ یعنی در اثر تکرار ملکه شده اند. اما بعضی علوم از ملکه شدن گذشته و جِبِلّی انسان شده اند. به این علوم جبلی که ذاتی انسان شده اند، حکمت میگویند. لذا حکیم به ریشه دارترین امور در وجود انسان مزین شده است، و این چیزی نیست جز فطرت توحیدی انسان که جوهره ی وجودی اوست. پس به هر علمی حکمت نمیگویند. لذا میفرماید: یا علی، من مدینه ی علم و یا به تعبیری «مدینة الحکمه» هستم.
اما هر کسی اجازه ندارد به این مدینه وارد شود. <وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها> این چه نصیحتی است که خدا در قرآن می فرماید که هرگاه به خانه وارد می شوید، از درب آن وارد شوید؟ در این مقام از دیوار وارد شدن اصلاً معنا ندارد، چرا که اصلاً دیواری برای این خانه وجود ندارد. این خانه یک حصار بسته است و به جز از درب آن راهی برای ورود نیست. لذا امر شده که از درب وارد شوید. این در، درب ولایت است.
دارد که ماه رجب ماه امیرالمومنین(ع) است. لذا هرچند در میان اهل الله ماه شعبان ماه رسول اکرم(ص) است، ولی گویی رجب درب ورود به ماه شعبان است که ماه ولایت است. از همین روست که اغلب اذکار ماه رجب یا اذکار استغفاری است که بنده را آماده ی دریافت حکمت می نماید و یا اذکار توحیدی است. زیرا هر کس از درب ولایت وارد شود، می تواند به شهر حکمت وارد شود. و حکمت چیست؟ گویی شجره ی اهل بیت(ع)، شجره ی پیغمبر اکرم(ص) است. و بدین ترتیب انس دائمی با اهل بیت(ع) و مقام ولایت، انسان را به ولایت الهی یعنی ماه رمضان می رساند. بنابراین اگر کسی می خواهد تحت ولایت الله واقع شود، باید تحت ولایت اهل بیت(ع) واقع شود و باید از ولایت امیر المؤمنین(ع) آغاز کند.
این گویی تبیین اسرار اعمال این سه ماه است. لذا در میان اهل معنا از اول ماه رجب که آغاز میشد، خود را آماده ی ورود به ماه شعبان و سپس ماه مبارک رمضان می نمودند و البته این همه مقدمه ای بود برای درک لیالی قدر.
لزوم کم کردن کارها برای عبادت
مرحوم میرزا جواد آقا می فرماید که هرچند طلب علم از واجبات است، و برای اهل علم از اوجب واجبات است، ولی حتی بر اهل علم لازم است که در ماه رجب مقداری از این امور کم کنند و بیشتر به عبادت بپردازند. چون به بیان بنده، ثمره ی تحصیل علم باید در عبادت ظاهر شود. من اگر علمی را بخوانم که خضوع و خشوع نداشته باشم، این علم حقیقی نیست؛ چرا که: <إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء>[10]. و ایمان در کنار علم است که به انسان درجه می دهد: <یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ>[11] و الا ایمان بدون علم و علم بدون خشوع و خضوع فایدهای ندارد.
اگر در ماه رجب چنین توصیه ای به اهل علم می کنند، برای غیر اهل علم، یعنی جماعت کاسب، جماعت خانه دار و دیگران، تکلیف روشن است. بنابراین هیچ حجتی برای کسی وجود ندارد که بگوید من وقت نکردم در ماه رجب دعای رجبیه بخوانم، نماز بخوانم و یا کارهای مختلف انجام دهم. ثانیاً باید توجه نمود که مراتب طهارت یک شبه حاصل نمیشود.
ماه های رجب و شعبان و 20 روز اول ماه رمضان، مقدمه ی شبهای قدر هستند
سه ماه رجب، شعبان و رمضان روی هم 90 روز است. از این 90 روز، دهه ی آخر ماه رمضان را کم کنید، می شود 80 روز. گویی انسان باید دو اربعین طی کند تا به دهه ی آخر ماه رمضان برسد که اوج بهره مندی انسان از مقام ولایت خودش و لیالی قدر است: <إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ>. این 10 روز آخر گویی دهه ی بهره مندی از مقام امام عصر(عج) و حضرت صدیقه ی طاهره(س) است. این 10 روز، زمان بهره مندی است.
<وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخیهِهارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ>[12]. خداوند می توانست بفرماید «و واعدنا موسی اربعین لیلة»، اما این گونه فرمود تا به من و شما بفهماند که اگر 30 روز اول نبود، آن 10 روز نتیجهای نداشت. به تعبیر ما: «و واعدنا الانسان» به دو اربعین «و اتممنا» این دو اربعین، به دهه ی آخر ماه رمضان. یعنی هیچ کس نمی تواند از دهه ی آخر ماه رمضان بهره مند شود مگر آنکه این دو اربعین را به خوبی طی کند. اربعین اول ماه رجب و دهه ی اول ماه شعبان است و اربعین دوم بیست روز از ماه شعبان و بیست روز از ماه رمضان است. به این ترتیب انسان برای شب قدر و ده روز آخر ماه رمضان لیاقت پیدا می کند.
ندای مَلَک داعی در شبهای ماه رجب
رسول خدا(ص) می فرمایند که امتیاز عبادت در شب های ماه رجب نسبت به سایر اوقات آن است که خداوند از سرآغاز شب تا به صبح ملکی به نام «داعی» را در آسمان هفتم قرار می دهد[13] که ندا میدهد:
«عَنِ النَّبِیِّ(ع) أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ یُنَادِی ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَةٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ: طُوبَى لِلذَّاکِرِینَ، طُوبَى لِلطَّائِعِینَ، وَ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی، الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِی، فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی، فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَیَّ.»[14]
مرحوم میرزا جواد آقا می فرماید[15] که ما در روایات، روایتی به این سیاق نداریم که خداوند در یک ماه به بنده هایش بفرماید که کیانند که نیمههای شب از بستر بلند شوند و با من مناجات کنند، خلوت کنند... تا این تعبیر که:«أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی»، نمیفرماید «أنتم جلساء إیّای» (شما با من مجالست کنید)، اینقدر خداوند خود را تنزل می دهد که انسان شرمنده میشود، می گوید من با شما مجالست میکنم! اگر نیمههای شب برخیزید، «أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی». که مرحوم میرزا جواد آقا مینویسد: وای بر ما که ماه رجب می شود و خداوند تا این حد ابراز محبت و صمیمیت می کند! و باز هم ما سرگرم خودمان هستیم!
«وَ الْعَبْدُ عَبْدِی»: خداوند می فرماید این بندهای که بلند میشود در این نیمههای شب با من مناجات میکند بنده ی من است، <فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی>، این بنده ی من است.
«وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِی»: رحمتی که این شبها من بر بندگانم فرو میفرستم رحمت خاص الخاص من است. رحمتی است که کامل واصل میکند.
«فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ»: هر کس در این ماه مرا بخواند جوابش را میدهم
«وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ»: هر کس در این ماه از من چیزی بخواهد به او میدهم، حتی خود من را بخواهد به او میدهم، چون دنبالهاش دارد:
«وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ»: هر کس از من هدایت خاص را بخواهد هدایتش میکنم. کسی که نیمههای شب آن هم در ماه رجب بلند شده است و دارد با خدای خودش مناجات میکند، مگر هدایت شده نیست؟ چرا در روایت میفرماید که از من هدایت بخواهد؟ این معلوم است که هدایت خاص را میخواهد، اگر هدایت نشده بود که نیمههای شب برای مناجات برنمی خواست. مثل این آیه ی شریفه: <یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ>[16]. خداوند به کسانی که ایمان آورده اند فرمان می دهد که ایمان بیاورند، اینکه امر به تحصیل حاصل است! امر لغو است! پس مراد این آیه ی شریفه چیست؟ ای بسا ایمان دیگری را میگوید. یک مرتبه بالاتری از هدایت را میگوید. همان طور که در اینجا میفرماید: «وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ».
و بعد میفرماید: «وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ...»: و من این ماه را ریسمانی بین خودم و بندگان خاصم قرار دادم، هر کس به این ریسمان چنگ بزند بداند به من متصل میشود.
لذا در حدیث قدسی است که خداوند خطاب به حضرت موسی(ع) درباره ی نماز شب می فرماید: «یَا ابْنَ عِمْرَانَ، هَبْ لِی مِنْ عَیْنِکَ الدُّمُوعَ وَ مِنْ قَلْبِکَ الْخُشُوعَ وَ مِنْ بَدَنِکَ الْخُضُوعَ، ثُمَّ ادْعُنِی فِی ظُلَمِ اللَّیْلِ تَجِدْنِی قَرِیباً مُجِیباً. یَا ابْنَ عِمْرَانَ، کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنِی وَ إِذَا جَنَّهُ اللَّیْلُ نَامَ عَنِّی» دروغ می گویند آنهایی که می گویند ما خدا را دوست داریم، اما وقتی شب فرا می رسد، در خواب فرو می روند. آیا غیر از این است که هر محبی دنبال این می گردد که با معشوق خودش خلوت کند؟ «أَ لَیْسَ کُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلْوَةَ حَبِیبِهِ؟ هَا أَنَا ذَا یَا ابْنَ عِمْرَانَ مُطَّلِعٌ عَلَى أَحِبَّائِی، إِذَا جَنَّهُم اللَّیْلُ حَوَّلْتُ أَبْصَارَهُمْ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ مَثَّلْتُ عُقُوبَتِی بَیْنَ أَعْیُنِهِمْ یُخَاطِبُونِّی عَنِ الْمُشَاهَدَةِ وَ یُکَلِّمُونِّی عَنِ الْحُضُور»، پس ای عزیزان، اکنون که ماه رجب فرا رسیده و خود معشوق آمده و خود می گوید من منتظر شما هستم، چند نفر می آیند با معشوق خود خلوت کنند؟
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گرد در و بام دوست پرواز کنند
هر جا که دری بود به شب بر بندند الا در دوست را که شب باز کنند
مطالب مرتبط:
ادب حضور - مراقبات ماه رجب (فصل دوم)