مراقبه بر عوالم پس از دنیا (مرحله سوم: مراقبه بر عذاب جهنم)


زمان حدودی مطالعه ۱۴ دقیقه / ۱۵ آذر ۱۴۰۱ / دبیرخانه موسسه/

مقدمه کتاب مراقبات اخلاق توحیدی (جلد پنجم)

مراقبه بر عوالم پس از دنیا (مرحله سوم-مراقبه بر عذاب جهنم)

ضرورت وجود جهنم

خداوند متعال انسان‌ها را برای هدفی والا آفریده است: <أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ>[1]؛ یکی از اقتضائات رسیدن به هدف خلقت، ورود انسان به عالم دنیاست. عالمی که به دلیل محدودیت‌های خاص خود این ظرفیت را ندارد که هر کسی بتواند نتیجه کامل اعمال خود را دریافت کند؛ بنابراین لازم است حیات دیگری بعد از عالم دنیا وجود داشته باشد تا انسان جزای اعمال نیک و بد خود را دریابد؛ چنانچه کسانی که به خداوند؟عز؟ ایمان نیاورده‌اند گمان باطلی را در سر می‌پرورانند که خلقت آسمان و زمین و مخلوقات، باطل و بی‌هدف بوده است؛ خداوند متعال در قرآن کریم، سزای این افراد را آتش دوزخ معرفی می‌فرماید: <وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلًا ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ>[2].

از عدالت خداوند؟عز؟ به دور است که قیامت و دادگاه عدلی وجود نداشته باشد که هرکس بتواند پاداش و عقاب متناسب با کار خود را دریافت کند. چنین باور غلطی نیز در فرهنگ قرآن کریم، منسوخ و غیرواقعی شمرده شده است: <أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ>[3]؛ پندار غلطی است که مجرمین و صالحین در یک‌رتبه باشند و اعمالشان جزای یکسانی داشته باشد. اگر کسی در دنیا به صراط مستقیم الهی تمسک جوید و در پی انجام اعمال صالح باشد، پس از مرگ و عرصه قیامت به بهشت برین وارد خواهد شد: <مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ>[4]؛ چنین کسی که از برنامه‌های راستین رسولان الهی(ع) تبعیت کرده است، جایگاهی سراسر خوش و شادمان خواهد داشت و برای همیشه از نعمت‌های بهشت متنعم خواهد بود. در مقابل، کسی که راه مستقیم را گم کرده و در مسیر غیرحق قرار گیرد، با کوله‌باری از اعمال ناپاک و رذائل خبیث وارد دادگاه الهی در صحنۀ محشر می‌شود و جزای او آتش سوزان الهی است: <وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدى‏ وَ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبیلِ الْمُؤْمِنینَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصیرا>[5].

رابطه اعمال و جزای اخروی

جهنم مظهر خشم خداوند و زندانی برای جنایت‌کاران است. در جهنم، عذاب‌هایی برای مجرمین آماده شده است که فوق تصور انسان‌هاست. شاید این سؤال مهم مطرح شود که چرا خداوند مهربان چنین زندان ترسناک و وحشت‌انگیزی را آفریده است؟ آیا بهتر نبود همۀ مجرمان بخشیده می‌شدند و به بهشت می‌رفتند و یا در همین دنیا با انواع بلاها و سختی‌ها مجازات مى‏شدند و با روحی پاک به عالم آخرت وارد شوند؟ در پاسخ باید گفت: به طور کلّى، کیفر کارهاى ناشایست را به سه‌دسته مى‏توان تقسیم کرد:

1. کیفرهاى قانونى (قراردادى): در این نوع کیفرها براى رعایت عدالت، تناسب میان جرم و جزا، ضرورى است.

2. کیفرهاى تکوینى دنیوى‏: این نوع از کیفرها، اثر تکوینی و ذاتىِ جرم و جنایت است؛ مثلا اثر طبیعى خوردن سم، مرگ است. این‌گونه کیفرها «مکافات عمل» یا «اثر وضعى گناه» نامیده مى‏شوند.

3. کیفرهاى تکوینى اخروى: اینجا نیز رابطه تکوینى برقرار است؛ اما رابطه کیفرهای اخروی با اعمال زشت و کردارهاى ناپسند، قوى‏تر از رابطه کیفرهاى تکوینى دنیوى است؛ بدین معنا که بهشت و دوزخ، حقیقت و باطن کارهاى نیک و بد انسان در دنیا هستند؛ خداوند متعال می‌فرماید: <یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ>[6]؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از خدا پروا کنید، و هرکس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیزی از پیش فرستاده است. انسان در حیات اخروی عیناً کارهایى را که پیش فرستاده، تحویل مى‏گیرد. در آیه‌ای دیگر فرموده است: انسان حقیقتِ عمل نیک و بد خود را در قیامت، حاضر مى‏یابد: <یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ>[7].

غرض آنکه در بسیارى از موارد، هنگامى که قرآن موضوع عذاب وحشتناک دوزخ را مطرح مى‏نماید، براى دفع شبهۀ ظلم و عدم تناسب جرم و جزا، تصریح مى‏کند که این جزا چیزى جز همان عمل دوزخیان نیست: <وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ>[8]؛ و آنها که اعمال بدى انجام دهند، با صورت‌ در آتش افکنده مى‏شوند؛ آیا جزایى جز آنچه عمل مى‏کردید، خواهید داشت؟!

«فعل تو که زاید از جان و تنت

همچو فرزندت بگیرد دامنت»[9]

***

«این جهان کوه است و فعل ما ندا

سوی ما آید نداها را صِدا»[10]

موجودبودنِ جهنم در حال حاضر

شاید این تصور در بین عموم افراد وجود داشته باشد که اگر کسی اهل گناه باشد، پس از برپایی دادگاه عدل الهی در روز قیامت به جهنم خواهد رفت؛ درحالی‌که جهنم ظهور حقیقت اعمال زشت انسان است و گناهکار هم‌اکنون در جهنم است اما تا زمانی که در دنیاست، توجهی به آن ندارد و با برداشته‌شدن پرده‌ها حقیقت اعمال و اعتقادات خود را به صورت‌ عذاب سوزان و دردناک مشاهده می‌کند: <لَقَدْ کُنْتَ فی‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدید>[11]؛ بنابراین جهنم هم‌اکنون موجود است و در واقع، گناهکار الان در جهنم است و در باطن، گرفتار آتش دوزخ است. قرآن کریم فرموده است: <یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الاَخِرَةِ هُمْ غَافِلُون>[12]؛ اینها به دلیل غفلت از آخرت متوجه جهنم نمی‌شوند؛ اما وقتی از دنیا می‌روند، پرده‌ها از میان برداشته می‌شود و سوزش این آتش عظیم را درک خواهند کرد.

نکته مهم آنکه اگرچه بین گناهان در دنیا و کیفرهای اخروی آنها رابطۀ ظاهر و باطن برقرار است اما نافرمانی خداوندی که همۀ هستی از اوست و همگان شب و روز غرق در نعمت‌های او هستند، بسیار زشت و قبیح خواهد بود و اگر جهنم سوزان، ظهور باطن گناهان مجرمان است، جهنم حسرت و خجالت و شرمندگی بندگان در حریم‌شکنی مولای محبوبی که عمری را میهمان سفره نعمت‌های گوناگون او بوده‌اند، به مراتب سخت‌تر و عذابی سوزان‌تر است که بر دل‌ها می‌زند و باطن و و ظاهر را می‌سوزاند.[13]

ویژگی‌های جهنم

در نصوص دینی توصیه فراوانی درباره توجه به جهنم شده است. در روایتی از رسول گرامی اسلام؟ص؟ چنین نقل شده است: «اذکُروا مِنَ النّارِ ما شِئتُم، فَلا تَذکُرونَ مِنها شَیئاً إلّا و هِیَ أشَدُّ مِنه‏»[14]؛ تا جایی که برایتان مقدور است به یاد جهنم باشید؛ زیرا از همه امور سخت‌تر و شدیدتر است. روزی پیامبر اکرم؟ص؟ به اصحاب خود فرمود: دو امر بزرگ را فراموش نکنید. اصحاب گفتند: آن دو چه هستند؟ فرمود: بهشت و جهنم؛ سپس حضرت شروع به توصیف دوزخ نمودند و آن‌قدر گریستند که اشک، محاسن مبارکشان را تر نمود؛ آن‌گاه فرمودند: سوگند به آن که جان محمّد؟ص؟ در دست اوست! اگر آنچه من دربارۀ جهنم مى‏دانم، شما نیز مى‏دانستید، سر به صحرا مى‏گذاشتید و خاک بر سر خود مى‏ریختید.[15] بنابراین علامت مؤمن آن است که در حال خوف و رجا باشد و هرگز از عقوبت الهی غفلت نکند.

«همچو جهنّم زند نعرۀ هَل مِن مَزیدٍ

گر بخورد هر دمى ز آدمیان صدهزار

نیست درو ساعتى، خرّم و فارغ‌تنى

نیست درو یک‌نفس حالِ دلى برقرار»[16]

انسان‌ها در جهنم، لحظه‌ای فارغ و آسوده نیستند و عذاب‌های متوالی آنان را احاطه می‌کند. ملامحسن فیض کاشانی(ره) دربارۀ روز قیامت و احوال جهنمیان فرموده است: در احوال خلایق بنگر که از شداید قیامت آنچه را باید تحمّل کنند، تحمّل کرده‌اند و منتظرند تا حقیقت اخبار را بدانند و شفاعت‌کنندگان شفاعت کنند؛ ناگهان ظلماتى مجرمان را احاطه مى‌کند و آتشى که داراى زبانه و شعله‌هاست، بر آنها سایه مى‌افکند و از آن بانگى هولناک و رعب‌انگیز مى‌شنوند که بیانگر شدّت خشم جهنم بر مجرمان است. در این میان، نداکننده‌اى از موکّلان دوزخ ندا مى‌کند: فلانی فرزند فلانی که در دنیا با آرزوهاى دراز به خود وعده‌ها مى‌داد و عمرش را با ارتکاب اعمال زشت ضایع مى‌کرد، کجاست؟ با گرزهاى آهنین به پیشواز او مى‌روند، او را به سوى عذاب‌هاى سخت مى‌رانند و به او مى‌گویند: <ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ>[17]؛ بچش که به گمان خودت، بسیار قدرتمند و گرامى بودى.[18]

جهنم دارای هفت‌در است که هریک مخصوص ورود گروهی از انسان‌ها به جهنم است: <لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ>[19]؛ همان‌طور که آتش در دنیا برای اشتعال نیازمند هیزم است، آتش‌گیر جهنم، انسان‌های تبهکاری هستند که عمری را در زشتی و عصیان الهی طی کردند: <فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی‏ وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ>[20].

جهنم دارای وادی‌های مختلف است و هریک به تناسب عذاب ساکنانش نام‌های گوناگون دارد: سعیر، هاویه، جحیم، سقر، حطمه، غساق و فلق. به فرمودۀ امام‌صادق(ع)، وادی سقر آن‌قدر گرم است که از آن به خداوند متعال شکایت می‌کند و درخواست تنفس می‌کند؛ وقتی به او اجازه داده می‌شود، تمام جهنم مشتعل می‌گردد.[21] جهنم آن‌قدر عمق دارد که اگر تخته‌سنگ سنگینی داخل آن بیفتد، بیش از هفتادسال طول می‌کشد تا به قعر آن برسد.[22]

خداوند؟عز؟ پیرامون ورود انسان‌ها به جهنم می‌فرماید: <وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وارِدُها کانَ عَلى‏ رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا 71 ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیًّا>[23]؛ این سنت لا یتغیر الهی است که همه انسان‌ها باید وارد جهنم ‌شوند؛ سپس کسانی که اهل تقوا هستند از جهنم نجات پیدا می‌کنند؛ البته افراد متقی به تناسب تقوایشان در دنیا در حرز الهی هستند و به تعبیر رسول اکرم؟ص؟، همان‌طور که آتش نمرود برای حضرت ابراهیم(ع) سرد و خاموش بود، آتش جهنم برای مؤمنان سرد و بی‌اثر است.[24]

در آیات قرآن ، عذاب جهنم با صفات گوناگون بیان شده و هریک اشاره به حقیقت رذیله‌ای دارد: عذاب دردناک (الیم)، شدید، عظیم، خوارکننده (مهین) و یا عذابی سوزان (حریق). خداوند؟عز؟ به متکبران عذاب مهین را وعده می‌دهد و عذاب سوزان که از عمق جان آغاز می‌شود و همه هستی انسان را به آتش می‌کشد، به یهودیان و فتنه‌گران و کافران به آیات و نعم الهی وعده داده شده؛ و عذاب دردناک برای کسانی است که طلا و نقره را ذخیره کرده و ثروت‌اندوزی می‌کنند: <وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ>[25]. امام‌خمینی(ره) پیرامون عذاب جهنم می‌فرماید: بدن انسان در این عالم قابل قبولِ حرارت نیست؛ اگر یک‌ساعت در این آتش سرد دنیا بماند، خاکستر مى‌شود؛ ولى خداوند قادر در قیامت این بدن را طورى قرار مى‌دهد و خلق مى‌فرماید که در آن آتش جهنم - که به شهادت جبرئیل امین(ع) اگر یک‌حلقه از سلسلۀ هفتادذراعى اهل جهنم را در این عالم بیاورند، تمام کوه‌ها از شدت حرارت آن ذوب مى‌شود- همیشه باقى مى‌ماند و ذوب نمى‌شود و تمام نمى‌گردد.[26]

در جهنم، عاملان عذاب و کسانی که وظیفه تنبیه مجرمین را بر عهده دارند، فرشتگان الهی هستند. این فرشتگان با احدی مسامحه نمی‌کنند و به ناله و زاری جهنمی‌ها توجهی ندارند. قرآن کریم می‌فرماید: <عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ>[27]؛ آنان فرشتگانی تندخور و سخت‌گیری هستند که از اوامر الهی تخلف نمی‌کنند و مأموریت خود (عذاب‌کردن جهنمی‌ها) را به‌ طور کامل انجام می‌دهند و هنگامی که مجرمین درخواست تخفیف می‌کنند، ملائکه اصلا جوابشان را نمی‌دهند و با گرزهای آتشین بر سر جهنمیان می‌کوبند. رسول خدا؟ص؟ فرمود: «لَو ضُرِبَ مِقمَعٌ مِن حَدیدِ جَهَنَّمَ الجَبَلَ لَتَفَتَّتَ- کَما یُضرَبُ بِهِ أهلُ النّارِ- فَصارَ رَماداً»[28]؛ اگر یکى از گرزهاى آهنین جهنّم بر کوه کوبیده شود، از هم مى‏پاشد؛ چنان‌که با آن بر اهل دوزخ کوبیده مى‏شود و خاکستر مى‏گردند. سپس آنان را با غل و زنجیری گداخته به سوی آتش جهنم می‌کشانند: <إِذِ الْأَغْلالُ فی‏ أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ یُسْحَبُونَ 71 فِی الْحَمیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ>[29]؛ لباسی که بر تن آنان می‌کنند، چنان بدبو و متعفن است که اگر این لباس‌ها را در آسمان دنیا نصب کنند، همۀ اهل زمین از بوی گند آن خواهند مرد.[30] وقتی احساس گرسنگی کنند، طعامی جز ضریع، صدید و غسلین نخواهند داشت. ضریع چیست؟ رسول اکرم؟ص؟ فرمود: ضریع چیزى است در دوزخ همانند خار که از گیاه صبر زرد تلخ‏تر است و از مردار، بدبوتر و از آتش داغ‏تر.[31]

افسوس که جهنمیان راه فراری ندارند و جهنم از هرسو آنان را احاطه کرده است: <أُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا یَجِدُونَ عَنْها مَحیصاً>[32]. وقتی خاضعانه و با بیچارگی درخواست خروج از جهنم را می‌کنند، بر سرشان فریاد زده می‌شود که در جهنم گم شوید و سخنی نگویید: <اخْسَؤُا فیها وَ لا تُکَلِّمُونِ>[33].

وای بر حال کسانی که قرار است تا ابد در جهنم بمانند و مهر جاودانگی در جهنم ذلیلانه بر پیشانی آنان حک شده است: <ذلِکَ جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فیها دارُ الْخُلْدِ>[34]؛ سزای دشمنان خدا همین است که تا ابد در آتش بسوزنند و نجات نیابند. چرا برخی انسان‌ها تا ابد در جهنم می‌مانند؟ وقتی این سؤال از امام‌صادق(ع) شد، حضرت فرمود: دلیل جاودانگی بهشتیان و جهنمیان، نیت آنان است؛ اگر بهشتیان تا ابد در دنیا می‌ماندند، نیتشان این بود که همیشه اوامر الهی را اطاعت کنند و از نواهی او بپرهیزند؛ اما جهنمیان اگر برای همیشه در دنیا باقی می‌ماندند، تصمیم و نیتشان این بود که همواره خدا را عصیان کنند[35]؛ پس ملاک در ثواب و عقوبت، نیت افراد است؛ ولو عمل کوتاه و منقطع باشد.

به خدا پناه می‌بریم از چنین عذابی! و به حضرت حق عرضه می‌داریم: خدایا! ما جز ولای مولایمان حضرت علی(ع) و ابراز ارادت به درگاه رسول اکرم؟ص؟ و اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) سرمایه دیگری نداریم؛ «یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفَاءٌ وَ طَاعَتُهُ غَنَاءٌ ارْحَمْ‏ مَنْ‏ رَأْسُ‏ مَالِهِ‏ الرَّجَاءُ وَ سِلَاحُهُ الْبُکَاء»[36]؛ عاجزانه درخواست می‌کنیم: «اللَّهُمَّ کُنْ بِی حَفِیّاً... وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِعَافِیَتکَ وَ أَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ، فَاِنَّنِی لا أَسْتَغِیثُ بِغَیْرِکَ»[37]؛ خدایا! با ما مهربان باش... و به عافیتت بر ما منت گذار و ما را از آتش جهنم رهایی بخش؛ زیرا فریادرسی جز تو نداریم.

«دگر ز نار جهنم به جا نماند اثری

نه عقربی و نه ماری نه شعله نه شرری

چو پای بست ولای ابوتراب شدم

به دوزخ ابدی ایمن و از عذاب شدم»[38]

توضیحاتی پیرامون این مراقبه

محور این مرتبه از مراقبۀ خوف، توجه دائمی به عذاب‌های جهنم است؛ سالک باید خود را به دلیل گناهان و کوتاهی‌های گذشته خود مستحق عذاب ببیند و در خوف به سر ببرد. هدف این مراقبه این است که انسان خوف خود را با توجه‌نمودن به عذاب جهنم، به نهایت خود برساند. اگر او بتواند این مراقبه را به‌خوبی انجام دهد، قلب او رقیق خواهد شد که آثار این رقّت قلب را می‌توان در عبادات دید. با توجه به اهمیت ملکه‌شدن مراقبات خوفی قبل از ورود به مراقبات شوقی و اینکه مراقبه جهنم، آخرین مرحله از مراقبه خوفی می‌باشد، محتوای این مراقبه در دو اربعین تنظیم شده است.

نکته مهم آنکه این مراقبه در عین برکات و آثار مطلوبی که دارد، برای برخی نفوس ممکن است آسیب‌هایی را نیز در پی داشته باشد؛ توضیح آنکه چون آثار خوفی در این دستورات بسیار زیاد است، شاید موجب ادبار قلب شود و یا زندگی اجتماعی و روابط خانوادگی شخص را با اختلال مواجه سازد؛ با توجه به مطالب فوق، توصیۀ اساتید اخلاق این است که اولاً، همه مراقبات تحت نظر استاد باشد و سالک در طی همه مراحل و خصوصا این مرتبه، با توسل به حضرات معصومین(ع) و شرکت در مراسم مراثی اهل‌بیت(ع)، به‌ویژه در ایام خاص مانند محرم و صفر، با پناه‌بردن به کهف ولایت و آن گوهرهای مقدس به قلب خود آرامش ببخشد. ضمنا استغفار را ملکه خود قرار دهد و با اهتمام به صدقه و کمک به فقرا و صلۀ رحم و نیکی با دوستان و بستگانش و سایر خلایق موجبات رهایی از آتش دوزخ را فراهم کند.

 


[1]. «آیا گمان می‌کنید شما را بیهوده آفریده‏ایم و به سوى ما بازنمى‏گردید؟!»؛ المؤمنون، 115.

[2]. «و ما آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست، بیهوده نیافریده‏ایم؛ این پندار کافران است؛ پس واى بر آنان که کافرند، از آتش دوزخ!»؛ ص، 27.

[3]. «آیا کسانى که مرتکب گناهان شدند، گمان دارند آنان را مانند کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، قرار مى‏دهیم که زندگى و مرگشان یکسان باشد؟! چه بد داورى مى‏کنند!»؛ الجاثیة، 21.

[4]. «مگر آنان که توبه کرده و ایمان آورده و کار شایسته انجام داده‏اند، پس آنان به بهشت درآیند و ذرّه‏اى مورد ستم قرار نمى‏گیرند»؛ مریم، 60.

[5]. «و هرکس بعد از آنکه [راه‏] هدایت برایش روشن و آشکار شد، با پیامبر مخالفت و دشمنى کند و از راهى جز راه مؤمنان پیروى نماید، او را به همان سو که رو کرده واگذاریم، و به دوزخ درآوریم؛ و آن بد بازگشت‌گاهى است»؛ النساء، 115.

[6]. الحشر، 18.

[7]. «روزى که هرکس آنچه را از کار نیک و بد انجام داده، حاضر مى‏بیند»؛ آل‌عمران، 30.

[8]. النمل، 90.

[9]. مثنوی معنوی، ص803.

[10]. همان، ص60.

[11]. ق، 22.

[12]. الروم، 7.

[13]. <کلاَّ لَیُنبَذَنَّ فىِ الحْطَمَةِ 4 وَ مَا أَدْرَئکَ مَا الحْطَمَةُ 5 نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ 6 الَّتىِ تَطَّلِعُ عَلىَ الْأَفْدَةِ 7 إِنهَّا عَلَیهْم مُّؤْصَدَةٌ 8 فىِ عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ>؛ الهمزة، 4-9.

[14]. بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث، ج‏2، ص96.

[15]. «عن عبد اللَّه بن عمر: سَمِعتُ رَسولَ اللَّهِ؟ص؟ یَقولُ: لا تَنسَوُا العَظیمَینِ. قُلنا: و مَا العَظیمانِ؟ قالَ: الجَنَّةُ وَ النّارُ. فَذَکَرَ رَسولُ اللَّهِ؟ص؟ ما ذَکَرَ ثُمَّ بَکى‏ حَتّى‏ جَرى‏- أو بَلَّ- الدَّمعُ جانِبَی لِحیَتِهِ، ثُمَّ قالَ: وَ الَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ! لَو تَعلَمونَ مِنَ الأَمرِ ما أعلَمُ لَمَشَیتُم إلى‏ الصَّعیدِ فَحَثَیتُم عَلى‏ رُؤوسِکُمُ التُّرابَ»؛ بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث، ج‏2، ص96.

[16]. دیوان فیض کاشانی، ج1، ص286.

[17]. الدخان، ۴۹.

[18]. راه روشن، ج۸، ص۴۱۶.

[19]. الحجر، 44.

[20]. التحریم، 6.

[21]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِنَّ فِی جَهَنَّمَ لَوَادِیاً لِلْمُتَکَبِّرِینَ یُقَالُ لَهُ سَقَرُ شَکَا إِلَى اللَّهِ شِدَّةَ حَرِّهِ وَ سَأَلَهُ أَنْ یَتَنَفَّسَ فَأَذِنَ لَهُ فَتَنَفَّسَ فَأَحْرَقَ جَهَنَّمَ»؛ بحارالأنوار، ج‏8، ص294.

[22]. «قالَ رسولُ اللهِ؟ص؟: إنَّ الصَّخرَةَ العَظیمَةَ لَتُلقى‏ مِن شَفیرِ جَهَنَّمَ، فَتَهوی فیها سَبعینَ عاماً و ما تُفضی إلى قَرارِها»؛ بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث، ج‏2، ص156.

[23]. مریم، 71 و 72.

[24]. «قالَ رَسولُ اللَّهِ؟ص؟: الوُرودُ الدُّخولُ؛ لا یَبقى‏ بَرٌّ و لا فاجِرٌ إلّا دَخَلَها، فَتَکونُ عَلَى المُؤمِنِ بَرداً و سَلاماً کَما کانَت عَلى‏ إبراهیمَ(ع)»؛ بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث، ج‏2، ص516.

[25]. التوبة، 34 و 35.

[26]. شرح چهل‌حدیث، ص88.

[27]. التحریم، 7.

[28]. بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث، ج‏2، ص142.

[29]. غافر، 70 و 71.

[30]. «قالَ الإمامُ الصّادِقُ(ع)- مِن قَولِ جبرئیلَ(ع) لِرسولِ اللَّهِ؟ص؟-: لَو أنّ سِرْبالًا مِن سَرابیل ‏أهلِ النّارِ عُلِّقَ بینَ السَّماءِ و الأرضِ لَماتَ أهلُ الدُّنیا مِن رِیحِه‏»؛ بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث، ج‏2، ، ص136.

[31]- «قالَ رسولُ الله؟ص؟: الضَّریعُ شی‏ءٌ یکونُ فی النّارِ یُشبِهُ الشَّوکَ، أمرُّ من الصّبرِ، وأنْتَنُ من الجِیفةِ، وأشَدُّ حَرّاً من النّارِ، سَمّاهُ اللَّهُ الضَّریعَ‏»؛ میزان‌الحکمة، ج‏2، ص365.

[32]. النساء، 121.

[33]. المؤمنون، 108.

[34]. فصلت، 27 و 28.

[35]. «عَنْ أَبِی هَاشِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْخُلُودِ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَقَالَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِی النَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا لَوْ بَقُوا أَنْ یُطِیعُوا اللَّهَ أَبَداً مَا بَقُوا فَالنِّیَّاتُ تُخَلِّدُ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ»؛ بحارالأنوار، ج‏8، ص347.

[36]. مصباح‌المتهجد، ج‏2، ص850 (دعای کمیل).

[37]. إقبال‌الأعمال، ج‏1، ص376.

[38]. دیوان صامت بروجردی، کتاب الروایات و المصائب، شماره 2.

‌مطالب مرتبط