متن زیر، مقدمه کتاب «تفسیر واژگان قرآن کریم، برگرفته از تفاسیر مجمع البیان و المیزان» می باشد.
قرآن والاترین معجزه ی رسول گرامی اسلام(ص) است؛ کتاب قیّمی که در تبیین معارف الهی، نه تنها پروردگاران سبعه ی معلقه و صاحبان شعر و ادب تازی را مبهوت خود نمود، بلکه در طول چهارده قرن نورافشانی بر بشریت و قیمومت بر عقلها و قلبها، هیچ کس نتوانست حتی در یک سطر با قرآن همآوردی کند و در تحدی با آن سخنی به عمق و زیبایی کلام الهی بر زبان آورد.
رسول خدا(ص) درباره ی قرآن فرمود:
«إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ مَأْدُبَةُ اللَّهِ تَعَالَى، فَتَعَلَّمُوا مِنْ مَأْدُبَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا اسْتَطَعْتُم.» [1]
و اگر صاحب خانه، به میزان کرم و علاقه ای که به میهمانان خود دارد، سفره ای رنگین با غذاهایی متنوع برای ذائقه های گوناگون میگسترد، تا هر کس به میزان نیاز و استعدادش از آن بهره برد، خالق قرآن سفرهای به پهنای تاریخ بشریت و با میهمانانی به عدد همه ی مؤمنان درگاهش گسترده است؛ تا از همه ی طبقات آنان، از عالم و عامی، کوچک و بزرگ و زن و مرد، به نحو شایسته ای پذیرایی نماید. قرآن دریای بی ساحلی است که هیچ غواصی به عمق آن نمی رسد، و چشمه ی جوشانی است که در گذر زمان هرگز خشک نمی شود و عطش جویندگان علم و هدایت را به نحو احسن سیراب می کند.
قال علی (ع): «تَعَلَّمُوا کِتَابَ اللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَى، فَإِنَّهُ أَحْسَن الْحَدِیثِ وَ أَبْلَغُ الْمَـوْعِظَةِ، وَ تَفَـقَّهُوا فِیهِ، فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ، وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ، فَإِنَّهُ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُور...» [2]
قرآن کتابی است عمیق که حقیقت آن از سنخ علیّینی است، و در لوح محفوظ و کتاب مکنون در نزد پروردگار حکیم است، و تنها قلوب اولیای مطهّرش به آن گوهر راه دارند.
“إِنَّهُ لَقُرْءَان کَرِیمٌ * فىِ کتَابٍ مَّکْنُونٍ * لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ”.[3]
“بَلْ هُوَ قُرْءَان مَّجِیدٌ * فى لَوْحٍ مَّحْفُوظِ”. [4]
و این حقیقت مطهَّر هنگامی که مراتب عالم، از ملکوت اعلی تا برزخ قاب قوسین را در مینوردد، لاجرم در عالم دنیا و مرتبهی اسفل السّالفین در قالب کلمه و کلام بر بشر خاکی عرضه میشود؛ تا آن را حبل المتینی در رسیدن به سدرة المنتهی قرار دهد. بی تردید کتابی که نیکوترین سخن و رساترینِ موعظهها است، میباید در زیباترین قالبها و دقیقترین محملها بر عقول انسانها عرضه شود؛ تا میدان بر تدبّر و تعقّل صاحبان عقل باز باشد، و هر کس به مقدار لیاقت و ظرفیتش از آبشخور چشمهی وحی و کتاب هدایت بهرهمند شود. هر چند که واژگان دنیایی و عباراتی که برای انتقال معانی مادّی و سِفلی وضع شدهاند، هرگز قدرت انتقال همهی آن معارف بلند و معانی بدیع را ندارند.
«إنّ ثوبًا خیط من نسج تسعة و عشرین حرفا عن معالیه قاصر» [5]
ولی صاحب قرآن، خود خالق کلام و اصل همهی زیباییها است؛ و لذا آن حقایق ناب را، از امّ الکتاب، در بهترین واژگان و زیباترین ترکیبهای ادبی و بلاغی، بر قلب مطهّر خیر البشر عرضه میدارد؛ تا این ظاهر انعکاسی شایسته از آن باطن، و آن باطن جلوهای تام در این ظاهر داشته باشد.
رسول اکرم(ص) در خطبهی بلیغی پیرامون قرآن فرمود:
«فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ؛ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ؛ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ؛ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ؛ وَ هُوَ الدَّلِیلُ یَدُلُّ عَلَى خَیْرِ سَبِیلٍ؛ وَ هُوَ کِتَابٌ فِیهِ تَفْصِیلٌ وَ بَیَانٌ وَ تَحْصِیلٌ؛ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ؛ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ؛ فَظَاهِرُهُ حُکْمٌ؛ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ؛ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ؛ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ؛ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ؛ لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُهُ؛ فِیهِ مَصَابِیحُ الْهُدَى وَ مَنَارُ الْحِکمَةِ وَ دَلِیلٌ عَلَى الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَة.» [6]
و این همه کرامت و ارزش میباید در زبانی بر بشر عرضه شود که حتّیالامکان تاب تحمّل این همه معانی بلند و معارف ناب توحیدی را داشته باشد. و چون زبان و ادبیات عرب در میان سایر زبانها از گستردگی واژگان و غنای ادبی فراوان برخوردار است، خداوند در نه آیهی قرآن تأکید بر عربی بودن قرآن نموده است؛ به گونهای که گویی عربیت قرآن در فهم و ضبط کلام وحی و اسرار قرآن موضوعیت دارد؛ زیرا تعقّل در آیات را مستند به عربیت آن نمود و فرمود:
“حم * وَ الْکتَابِ الْمُبِینِ * إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ * وَ إِنَّهُ فىِ أُمِّ الْکتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِى حَکِیمٌ”.[7]
بنا بر این، اوّلین قدم در فهم معارف قرآن، آشنایی دقیق با واژههای قرآنی است. خصوصاً که در زبان عرب، گاه برای یک معنا، الفاظ متعدّدی وضع نموده اند؛ مثال آن که: به اسب، در حالی که برندهی اول میدان اسبدوانی است «مجلّی» و به اسب دوم، «مصلّی» گفته میشود؛ و یا نگاه کردن با کلمهی «رؤیة» و «نظر» به کار میرود؛ ولی هر کدام تفاوت ظریفی با یکدیگر دارند که نمیتوان هریک را به جای دیگری به کار بُرد. و یا حتّی برخی واژهها، مثل «قسط»، «قر»، «بیع» و «شراء»، دارای معانی متضاد هستند، که تنها از سیاق عـبارت میتوان معنای آنها را تشخیـص داد؛ چنانـچه «الـقاســطون» در آیـهی:“وَ أَمَّا الْقاسِطُون فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا”[8] به معنای «الظالمون» است و «المقسطین» در آیه ی: “وَ أَقْـسِطُوا إِن اللَّهَ یُــحِبُّ الْمُقْـسِطــین”[9]به معـنای «العادلین» و یا «رغب عنه» ضـدّ «رغب فیه» است، اوّلی به معنای «میل کردن» و دومی «اعراض کردن» است، و این همه در کنار قواعد ادبی و بلاغی فراوان است، که هر ماده در دهها هیأت و اشتقاق های گوناگون، معانی متعدد دارد.
نتیجه آن که، هیچ زبانی به اندازهی زبان عربی قدرت انتقال کامل و زیبای معانی بلند و نغز را ندارد، و نمیتواند این همه ابزار در خلق آثار ادبی ماندگار و اعجاب برانگیز در اختیار صاحب قلم قرار دهد.
بنا بر این، برای آشنایی با ظرافتهای معانی آیات الهی چارهای جز آگاهی از مفردات کلمات قرآن نیست. و در این راستا، علاوه بر واژهنامههای عمومی در لغت تازی، کتابهای تخصّصی واژهشناسی قرآنی نیز از قدیم و جدید تدوین شده، که میتوان به کتاب «مفردات الفاظ قرآن» نوشتهی راغب اصفهانی و کتاب «التّحقیق فی کلمات القرآن الکریم» اثر استاد فقید مرحوم دکتر حسن مصطفوی اشاره کرد.
و در این میان دو کتاب تفسیر فخیم شیعی سهم بسزایی در واژه شناسی قرآن دارند؛ که اولی «مجمع البیان فی تفسیر القرآن» اثر محقق ذوفنون علامهی طبرسی است؛ و دیگری «المیزان فی تفسیر القرآن» تألیف استاد علامه سید محمدحسین طباطبائی است؛ که به حق، کتاب اخیر نه فقط تفسیر قرآن، بلکه دائرةالمعارف شیعی است که حضرت استاد به مناسبت، ذیل هر آیه نکات گوناگون معارف الهی را در زمینه های اخلاقی، اعتقادی، تاریخی و یا اجتماعی، با رویکردی قرآنی بیان کرده اند. به لحاظ واژه شناسی نیز، در تفسیر «مجمع البیان» ذیل هر آیه، بحث مستقل لغوی در توضیح واژه های مشکل آیه ذکر شده، و مؤلف با تسلطی که بر ادبیات و اشعار عرب داشته است، به توضیح و تدقیق در واژه ی مزبور پرداخته، و از نکات ادبی و لغوی تفسیر تبیان، اثر شیخ الطائفة علامه ی طوسی نیز استفاده ی فراوان برده است.
و در تفسیر المیزان نیز، از آنجا که بنای مرحوم علامه بر تفسیر قرآن به قرآن بوده است، و در این راستا «فقه اللغة» آیات نقش محوری در تفسیر قرآن دارد، حضرت استاد در ذیل هر آیه، نکات ارزشمندی را در واژه شناسی لغات آیه ی مربوطه، با عنایت به سیاق آیه و مقایسه ی آن با آیات دیگر، با بهره گیری از کتاب مفردات راغب و تفسیر مجمع البیان اشاره کرده اند؛ که بهحق مجموعه ی آنها موسوعه ای در فقه اللغة قرآنی است.
ولی مشکل اساسی برای محققین، در هر دو تفسیر نامبرده، آن بود که این نکات در مجموعه ی مجلدات تفاسیر مربوطه به صورت پراکنده ذکر شده، و برای یافتن معنای هر واژه میباید به ذیل آیات مربوطه در مجلدات گوناگون این دو تفسیر مراجعه کرد و استقصای آن نیز کار دشواری است.
کتاب حاضر، موسوعه ای است از تفسیر مفردات واژه های قرآنی، بر اساس این دو تفسیر؛ به گونه ای که توضیح و تدقیق در معانی هر یک از لغات آیات قرآن، که به مناسبت به طور پراکنده در کل این دو تفسیر وجود داشت، به صورت متمرکز در ذیل هر لغت، و به ترتیب حروف الفبا گرد آوری شده؛ تا در حد توان توانسته باشیم قدمی در حل مشکل محققین در واژه شناسی قرآنی برداریم. در اینجا لازم می دانیم قبلاً توضیحاتی حضور خوانندگان گرامی عرضه بداریم:
نظم چینشی لغات بر اساس کتاب لغت مفردات مرحوم راغب اصفهانی است.
در اختلاف ریشه ای لغات، از قبیل لغت «اسم» که از «وسم» اخذ شده یا «سمو» و یا «أحد» که از ماده ی «وحد» گرفته شده یا «أحد» مبنا را تفسیر المیزان قرار دادیم؛ هر چند به سایر نقل قول ها نیز اشاره شده است.
آدرس منابع از ترجمه ی تفسیر مجمع البیان، انتشارات فراهانی، چاپ 1360، و ترجمه ی المیزان دفتر انتشارات السلامی جامعه ی مدرسین حوزه ی علیمه ی قم، چاپ 1374، می باشد.
در پایان لازم میدانیم از همهی عزیزان و محققان بزرگوار، خصوصاً آقایان مهدی صداقت و محمدعلی فیاض بخش که در پدید آوردن این اثر تلاش فراوان نموده اند، کمال قدردانی را بنمائیم، و توفیق روز افزون آنان را از درگاه خداوند متعال خواستاریم.
محمد روحی ، محمد تقی فیاض بخش
مطالب مرتبط:
- تفسیر واژگان قرآن کریم- از کتاب «تفسیر واژگان قرآن کریم» با حضور وزیر ارشاد، در نمایشگاه بین المللی قرآن کریم رونمایی گردید.