متن حاضر، مؤخره کتاب «قرآن کریم، همراه با ترجمه واژگان» به قلم جناب حجت الاسلام دکتر روحی و استاد فیاض بخش است که در آن به دلایل و انگیزه های ترجمه لغات قرآن پرداخته شده.
قرآن والاترین معجزه نبوی(ص) است؛ کتاب قیّمی که با نزول خود نه تنها پروردگاران سبعه معلقه و صاحبان شعر و ادب تازی را مبهوت خود نمود، بلکه در طی قرنها نورافشانی بر نفوس و عقول بشری و هدایت انسانها تا عالی ترین قله های علمی و معنوی، هیچکس نتوانست حتی در یک سطر با قرآن هم آوردی کند و در تحدّی با کتاب الهی، سخنی به عمق و زیبایی آن بیان نماید:
«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً»[1]
راز و رمز زیبایی ها و ژرفای تعالیم قرآن، قابل قیاس با هیچ کتاب عمیق فلسفی و یا علمی نیست؛ بلکه ریشه در ماهیت قرآن دارد؛ زیرا خداوند در سوره زخرف می فرماید:
«إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ * وَ إِنَّهُ فی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِی حَکِیمٌ»[2]
و تعبیر به «ام الکتاب» درباره قرآن، اشاره به مقام بلند آن در مراتب عالم و در نزد پروردگار دارد. زیرا «امّ» به معنای مرکز و محور هر چیزی است که مرجع و ملجأ سایر امور است. و ام الکتاب به مقامی گفته می شود که اولاً گنجینه و خزینه سایر کتابها و علوم است و ثانیا، مرجع و ملاک درستی و نادرستی آنان می باشد.
خداوند با بیانهای گوناگون قرآن را توصیف می نماید؛ از جمله در سوره مبارکه یوسف می فرماید:
«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَیْنا إِلَیْکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلینَ».[3]
اصل در معنای «قصص»، پیگیری و تتبّع در امری است، به گونه ای که همان سیری را که امری طی نموده، عینا تکرار و تفحص شود.[4] بدین ترتیب، بیان الهی در معنای احسن القصص بودن قرآن چنین است که این کتاب الهی بهترین و زیباترین سیر را در تبیین مطالب گوناگون علمی، حِکمی و مسائل فردی و اجتماعی در بر دارد و نه کلامی بشری، بلکه وحی الهی است که هرگز هیچ انسانی نمی تواند بدون استمداد از عالم غیب به معارف آن راه یابد.[5]
بنابراین، چنین حقیقتی که از یک سو در مقامی علی، حکیم، بلندمرتبه، ریشه دار و در خزائن غیب الهی در نزد پروردگار مستقر است، و در آن مقام هرچند حاوی همه معارف است، ولی از سنخ کلمه و کلام نیست، و در لوح محفوظ و کتاب مکنون از دسترسی ناپاکان و عقل های ناقص جنی و انسی به دور است، و تنها مطهّرین به آن راه دارند و در مراتب تنزل خود، همه مراتب عوالم عِلوی، از ملکوت اعلی و خزائن سماوی گرفته تا ملکوت سُفلی و عالم مثال را طی می کند، و بالاخره بر کرانه اسفل مراتب خلقت، یعنی عالم دنیا و در قالب کلمه و کلام بر بشر خاکی عرضه می شود.
قرآن اقیانوس پهناوری است که هیچ غواصی به عمق آن نمی رسد و چشمه زلال و جوشانی است که هرگز خشک نمی شود و حبل الله متینی است که اقرب و اسدّ طرق به سوی توحید و رضوان الهی را به ما می آموزد و در گذر زمان هرگز نه تنهاکهنه نمی شود، بلکه تدبر در آن بهار دلها است.[6]
رسول خدا(ص) درباره قرآن و جایگاه تعلیم و تعلم قرآن در زندگی بشر می فرماید:
«إنَّ هذَا القُرآنَ مَأدُبَةُ اللَّهِ، فَتَعَلَّموا مِن مَأدُبَتِهِ مَا استَطَعتُم.»[7]
(این قرآن، سفره گسترده مهمانی خدا در پیش روی شما است. پس تا می توانید از سفره مهمانی او فرا گیرید.)
و اگر صاحب خانه به میزان کرم و رحمت و علاقه ای که به میهمانان خود دارد سفره ای رنگین با غذاهای متنوع و مناسب ذائقه های گوناگون می گسترد، تا هر کس به تناسب نیاز و علاقه و استعدادی که دارد از این سفره طعام برگیرد، خالق کریم بنا بر رحمت واسعه اش، برای محبوب ترین خلایق خود سفره ای به بلندای همه مراتب عالم و به پهنای تاریخ بشریت به برکت بعثت خاتم الانبیاء و اشرف ممکنات بر امت اسلام گسترده است، تا همه مسلمانان در هر مرتبه از علم و عقل و با هر نژاد و فرهنگ و زبان در کنار آن بنشینند و بنا بر استعداد و تقاضایی که دارند از آنان پذیرایی شایسته شود.
بدیهی است قرآن در چنین تنزلی، می باید در ظرفی قرار گیرد که از یک سو توان حمل آن همه بار علمی و معارف بلند توحیدی را داشته باشد، و از سوی دیگر، چون بیان احسن الخالقین است، می باید در احسن کلمات و اجمل اسلوبهای ادبی، بر قلب مطهر اشرف مخلوقین به انسانها عرضه شود.
به این ترتیب، اگر رابطه معنا با لفظ رابطه روح با جسد است و می باید مابین آنها سنخیتی تام برقرار باشد، تا قالب های لفظی بتوانند در حد توان خود زیبایی های معنای خود را ارائه نمایند، رابطه حقیقت قرآن با کلمات آن رابطه حقیقت با رقیقت و مصباح با مشکات است، مضافا بر آنکه قرآن کلام الهی است و خداوند اصل همه خیرات و حقیقت همه زیبایی ها است. بنابراین قرآن جلوه همه زیبایی ها و تجلی کمال مطلق در قالب کلمه و کلام است.[8]
بدیهی است این همه شرافت و کرامت و معارف ژرف می باید در قالبی بر انسانها عرضه شود که استعداد تحمل این همه معانی بلند و گران سنگ را داشته باشد. و هرچند قالبهای لفظی و هیئتهای ادبی در هر مرتبه از نظم و بلاغت باشند، توان حمل این همه معارف را ندارند؛ که: «ان قمیصا خیط من نسج تسعة و عشرین حرفا عن معالیه قاصر.»[9]
ولی از آنجا که صاحب قرآن خود خالق کلام و اصل همه زیبایی و بهاء و جمال است، آن حقایق ناب را توسط سفیرانی کریم و امین و در قالب بهترین کلمات و اسلوبهای ادبی و بلاغی از عرش الرحمن بر قلب اشرف خلایق و خاتم انبیاء فرو فرستاد، تا چنین ظاهری تبیان شایسه ای از آن باطن و آن باطن جلوه ای تام در این ظاهر داشته باشد. و در نتیجه، تلاوت قرآن به زبان اصلی نزدیک ترین راه در انس با حقیقت قرآن و صاحب آن است. و به همین دلیل است که خداوند در آیات متعدد خود بر عربیت قرآن تأکید مینماید و راه تدبر در آیات الهی را «تفقّه» در متن عربی آن معرفی می فرماید:
«تِلْکَ ءَایَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ * إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْءَانًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»[10]
دلایل نارسا بودن ترجمههای قرآن کریم
بنابراین، حفظ و انس و تلاوت آیات الهی با زبان اصلی آن، علاوه بر اینکه نزدیک ترین و صحیح ترین راه در انتقال معارف الهی است، دارای اسرار فراوان دیگر است که صاحبان قرآن خود بر آن آگاه ترند. و بدیهی است که تأثیر بیان مستقیم خداوند و تکرار عین کلماتی که بر بال سفیران وحی بر قلب مطهّر رسول خدا(ص) فرود آمد و بارها بر زبان مبارک حضرتش جاری شد و اولیای الهی در طول تاریخ در خلوت و جلوت با خدای خود با آن راز و نیاز کردند و به آن احتجاج و تبلیغ نمودند، هرگز قابل قیاس با بیان معانی آیات در زبانهای دیگر نیست.
در عین حال، مخاطبین قرآن نژادها و زبانهای مختلفی دارند و برای فهم آیات الهی، چارهای جز ترجمه قرآن به زبانهای مختلف نیست؛ لذا در این زمینه تلاشهای فراوانی صورت گرفته است. ولی در اینجا همه سخن پیرامون صعوبت ترجمه قرآن است؛ به چند دلیل:
- هر زبان، فرهنگ خاصّی در معانی واژگان خود دارد که یافتن معادل آن در زبان دیگر را دشوار و گاه غیرممکن می سازد.
- گوینده در هر زبان، معانی مراد خود را علاوه بر «انتخاب واژگان» مناسب، در قالب «ترکیب کلمات» منتقل می نماید. در چنین قالبی، هرچند مفردات کلمات و معانی آن ها نقش مهمّی در انتقال معنا دارند، ولی این عبارت ها هستند که اسرار و اشارت های فراوان را با ترکیب ها و فضاسازی های مختلف خود به شنونده منتقل می نمایند، که تبدیل آن ها به زبان دیگر هرگز مقدور نیست. چنانکه هنگام ترجمه مثنوی ها و یا غزلیّات نغز پارسی به زبان های دیگر، مترجم هرگز قادر به انتقال زیبایی های آن نیست. حال اگر چنین صعوبتی در ترجمه کلام بشری است، به طریق اولی در ترجمه آیات الهی، با اسرار فراوان مکنون در آن، مشکل صدچندان بیشتر است.
- به دو دلیل فوق، می توان گفت که بهترین ترجمه «نقل به معنا» است؛ به این ترتیب که مترجم کلّ مطلب یک عبارت را، به عبارت مشابهی در زبان دوم، متناسب با فرهنگ همان زبان بازگردان نماید و خود را مقیّد به ترجمه لغت به لغت از زبان اوّل به دوم نسازد. این روش هرچند در سایر موارد مفید است، امّا در ترجمه قرآن قابل اعتماد نیست؛ زیرا مترجم استنباط و نهایت درک شخصی خود از کلام وحی را نقل به معنا نموده و ترجمه میکند.
- علاوه بر موارد فوق، به لحاظ کاربردی نیز باید گفت که ترجمه های زیرنویس و حتی صفحه مقابل، در مسئله آموزش قرآن و درک مفاهیم آیات الهی چندان کارامد نیستند؛ چرا که خواننده را ناخودآگاه به مطالعه مستقلّ ترجمه دعوت می نمایند و مقداری از برکات انس مستقیم با قرآن و تدبّر در آیات را از او سلب می نمایند.
برتری ترجمه لغتکنار بر دیگر ترجمههای رایج قرآن کریم
بنا بر دلایل فوق و نکات دیگری که ذکر آن به طول می انجامد، توصیه می نماییم خوانندگانی که تا حدودی با ادبیات عرب آشنایی دارند، برای درک معانی آیات، ابتدا به ترجمه واژگان مشکل هر آیه مراجعه نمایند و در موارد ضروری و برای درک عبارات، به ترجمه های قرآن مراجعه کنند. ذیلاً به برخی محاسن این روش اشاره می نماییم:
اوّلاً، در آیات و روایات تأکید فراوان بر انس مستقیم با قرآن و بهره مندی از تلاوت آیات الهی و تدبّر در آن ها شده ایم. مجموعه این بیانات و تأکیدات نشانگر اسرار فراوان و مزایای مراجعه مستقیم به قرآن کریم است.
ثانیاً، ملکه حفظ آیات الهی هنگامی در خواننده شکوفا می شود که عادت به مراجعه مستقیم به قرآن داشته باشد و در هر مسئله، اصل آیه با همه زیبایی ها و ظرافت هایش، در ذهن او نقش بندد؛ نه آنکه ابتدا ترجمه را به خاطر آورد و سپس با تأمّل، اصل آیه را مرور نماید.
ثالثاً، در ترجمه لغت کنار قرآن، مزایای دیگری در حفظ و تدبّر در قرآن وجود دارد که آن را از سایر ترجمهها ممتاز مینماید:
- اصل اوّل برای قرآن آموز، مراجعه مستقیم به آیه و سپس مراجعه به ترجمه لغت است؛ تا در نتیجه انس او را با متن قرآن بیشتر نماید.
- یکی از زیبایی های قرآن، استفاده از واژههای مناسب در ارائه معانی خاص است که در ترجمه های متعارف -با همه دقّتی که مترجم مصروف می دارد- معمولاً از چشم قرآن آموز پنهان می ماند. مثلاً: خداوند برای بیان شدّت ظلم فرعون بر بنیاسرائیل، به نسلکشی آنها اشاره می کند و می فرماید:
«وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فی ذَلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیمٌ».
در این آیه استفاده از واژه «یَسُومُونَکُمْ» به معنای تکلیف کردن و در معرض قرار دادن امری شاق بر دیگری است که با واژه «سُوءَ الْعَذابِ» هماهنگی دارد؛ و نیز استفاده از «یُذَبِّحُونَ» به معنای سر بریدن فرزندان خردسال و معصوم آنان، به جای استفاده از واژه «یَقتُلون»، بیانگر شدّت قساوت فرعونیان و عظمت عذابی است که بر بنیاسرائیل وارد می شد. همچنین با عبارت کنایی «یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ» اشاره ای لطیف به اشاعه فساد در میان آنان می نماید. و این همه، در کنار زیبایی بلاغی است که در ادامه به صورت مقطّع می فرماید: «فی ذَلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیمٌ».
- نکته مهم در آموزش ترجمه و مفاهیم قرآن آنست که: هرچند گستره واژه های آیات قرآن، بنا بر استقرای لغت نامه های قرآنی، حدود دو هزار واژه است، ولی لغات پراستعمال آن که در بیشتر آیات قرآن تکرار می شود، به کمتر از سیصد لغت می رسد. بنابراین، اگر قرآن آموز طیّ برنامه ای منظّم، با روش مراجعه به ترجمه لغات، مأنوس با قرآن باشد، در مدّتی کوتاه ترجمه لغات پراستعمال قرآنی همراه با مشتقّاتش برای او ملکه می شود و در نتیجه، می تواند در آیات مشابه بدون مراجعه به معنای لغت، آیه را ترجمه نماید و بدین ترتیب به تدریج با ترجمه بخش عمده ای از قرآن آشنا می شود.
ویژگی های ترجمه حاضر
- در این اثر سعی شده که با توجّه به محدودیّت فضا برای درج لغات، به ترجمه واژه های مشکل به صورت روان بسنده شود و ان شاء الله در اثر دیگری که با قطع بزرگ تر ارائه خواهد شد، به ترجمه لغات بیشتری خواهیم پرداخت.
- ترجمه مفردات هر آیه با توجّه به سیاق آن است؛ و لذا تفاوت ترجمه یک لغت در آیات گوناگون به دلیل تفاوت در سیاق آیات است.
- بنا بر دلایلی که اشاره شد، سعی بر آن بوده است که تنها به ترجمه مفردات آیات اکتفا شود. امّا در مواردی که گریزی از ترجمه ترکیبی نبوده است، عبارت آیه ترجمه شده است.
- در مواردی که حروف منفصل از یک کلمه، در فارسی به صورت متصل ترجمه می شود، حرف مربوطه در لغت ذکر شده و در سایر موارد تنها به ترجمه لغت اکتفا شده است.
منابع پژوهش
- در ترجمه لغات سعی بر آن بوده که از واژه نامه های معتبر زبان عربی مانند «مقاییس اللغة» و یا «لسان العرب» استفاده شود؛ همچنین از میان لغت نامه های تخصّصی قرآنی، بیشتر به «مفردات الفاظ قرآن» نوشته راغب اصفهانی و نیز کتاب «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» نوشته مرحوم استاد حسن مصطفوی مراجعه شده است.
- در میان کتب تفسیری نیز در درجه اول به دو تفسیر فخیم شیعه، یعنی «مجمع البیان» نوشته علّامه طبرسی و نیز «المیزان فی تفسیر القرآن» نوشته مرحوم علّامه طباطبایی مراجعه شده؛ هرچند از تفاسیر دیگری از قبیل «کشاف» زمخشری و «تبیان» علّامه طوسی و یا «انوار التنزیل» بیضاوی نیز استفاده شده است.
- در موارد اختلافی که احتمالات گوناگون در ترجمه یک لغت رفته است، تفسیر المیزان ملاک انتخاب قرار گرفته تا در بیان نکات ظریف توحیدی و ولایی قرآن، از دقّت نظر مؤلّف ژرف نگر آن بهره برده باشیم.
سخن آخر و پیشنهاد ما در آموزش مفاهیم قرآنی
هرچند در این مختصر نمی توان به تفصیل درباره روش آشنایی با مفاهیم قرآن سخن گفت، ولی به بهانه ترجمه حاضر، به اختصار نکاتی را بیان می نماییم:
چنانکه اشاره شد، فرض بر آن است که مخاطب این طرح کسانی هستند که آشنایی کمی با ادبیات عرب دارند و در نتیجه می توانند با مراجعه مستقیم به قرآن و فراگیری لغات مشکل آن، بخش عمده آیات را معنا نمایند. در این صورت، گامهای زیر را برای درک مفاهیم قرآنی توصیه می نماییم:
قدم اوّل: آشنایی اجمالی با مفاهیم قرآنی؛ به این ترتیب که قرآن آموز می تواند از ابتدای قرآن و یا سُوَری که بیشتر با آنها مأنوس است، روزانه یک و یا دو صفحه را با دقّت بخواند و لغات مشکل را از کنار صفحه استخراج نماید.
قدم دوم: این روش را به تناسب ورزیدگی در فهم آیات سرعت ببخشد و روزانه انس خود با قرآن را بیشتر کند و بالاخر با این روش یک دور ختم قرآن نماید.
قدم سوم: مرور مجدّد و با دقت بیشتر در لغات مشکل؛ به این ترتیب که از اوّل قرآن شروع به خواندن منظّم روزانه قرآن نماید. او باید بتواند بدون مراجعه به ترجمه های قرآن و تنها با مراجعه به معنای لغات مشکل، آیات را ترجمه کند. در این مرحله قرآن آموز لغات مشکلی را که در دور قبل فراموش نموده با مداد در حاشیه قرآن خود علامت می زند و در دفتر مستقلی نیز با ذکر آیه مربوطه یادداشت می نماید و در طول روز جمعا به مدت نیم ساعت مروری بر آنها- با عنایت به آیات مربوطه- می کند.
قدم چهارم: آشنایی با ظرائف واژه های قرآنی و تفاوت معانی لغات مترادف.
این مرحله می باید بعد از چند بار مرور آیات مشکل قرآن و تکرار قدم سوم انجام گیرد. قرآن آموز در قدم چهارم تسلط نسبی بر آیات قرآن و معانی آنها پیدا کرده و در این مرحله با استفاده از کتاب تفسیر مفردات واژه های قرآنی[11]، در معانی دقیقتر آیات قرآن کاوش می نماید و نکاتی را که به دست می آورد ذیل هر آیه در دفتری استخراج می کند. و البته در این زمینه می توان از نرم افزارهایی که خاص این منظور طراحی شده بهره برد.
قدم های بعدی، آشنایی تخصّصی تر با فضاسازی های آیات الهی در بیان وقایع و یا معارف قرآنی است. قرآن آموز از این مرحله به بعد وارد موسوعه های تفسیر قرآن می شود که توضیح آن در این مختصر نمی گنجد.