محصولات
سالنامه بهشت ۱۳۹۳
برگرفته از روایت معراج پیامبر اکرم(ص)
در این سالنامه، هر هفته را با یکی از فرازهای «حدیث معراج پیامبر اکرم(ص)» آغاز کرده ایم. در ادامه روزهای هفته نیز روایاتی از معصومین(ع)، سخنان و نوشته هایی از بزرگان اخلاق و سیر و سلوک، و یا اشعاری نقل کرده ایم که با مضمون آن فراز از حدیث معراج همگونی داشته و یا توضیح و تفسیر آن محسوب شود. بدین ترتیب تلاش نمودیم تا مجموعه ای از مطالب و موضوعات متنوع (که لازمه یک سالنامه است) ارایه کنیم که ذیل یک پیکره واحد، یعنی حدیث معراج، همانند نخ تسبیح به هم متصل بوده، با یکدیگر انسجام و پیوستگی داشته باشند.
- مجموعه: کتاب و نشریات
توضیحاتی درباره حدیث معراج
معراج به سفر شبانهاى گفته میشود که پیامبر اکرم(ص) از مسجدالحرام آغاز نمود، به مسجدالاقصى در فلسطین رفت، از آنجا به آسمانها عروج فرمود و در همان شب به جایگاه نخست بازگشت. طبق روایات، جبرائیل بر رسول خدا(ص) نازل شد، ایشان را بر مرکبی به نام بُراق سوار کرد و در این سفر همراهی نمود. پیامبر(ص) به همراه جبرائیل از آسمان های هفتگانه عبور می کرد و در هر آسمان، حقایقی به ایشان نشان داده می شد؛ تا آن که آن ها به نهایت آسمان هفتم رسیدند و جبرائیل از همراهی با حضرتش(ص) باز ماند. پیامبر(ص) حجاب ها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و تا آن جا که میشد به خداوند نزدیک گردید. و ماجرای حدیث معراج از این جا آغاز شد...
آن چه ما با عنوان «حدیث معراج» در این سالنامه مورد توجّه قرار داده ایم، چکیده گفتگوهای پروردگار با محبوب خود، و با خطاب های انس «یا احمد، یا احمد» است. در این حدیث، شاگردْ اول مدرسه عشق، کوتاهترین و مطمئنترین راه به سوی محبوب را مستقیماً از معلّم اول عالم می آموزد و از کوره راه ها و گردنه های مسیر رسیدن به خداوند سؤال میکند و پاسخ آن را برای امّت خود هدیه می آورد. به تعبیر استاد سعادت پرور(ره) در مقدمه کتاب سرّ الإسراء، «روایت معراج، بیان مدارج سلوک انسان در مدرسه عشق است که معلّم آن حقیقت عالم و محبوب کل، و شاگرد آن قلب دایره امکان و اشرف کاینات و خلیفةالرحمان، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) است.»
ویژگی این حدیث برای سالکان، که آن را نسبت به سایر روایات اخلاقی ممتاز می نماید، از یک سو بیان تفصیلی مقامات مقرّبین و مخلَصین درگاه الهی است؛ به همین دلیل است که در سراسر حدیث سخنی از جهنّم و خصوصیّات آن وجود ندارد و همه جا سخن از مراتب اولیا و صدّیقین و شهدا در مشهد عشق است. از سوی دیگر، در این حدیث روش حرکت در این راه پرخطر و چگونگی عبور از گردنه های آن بیان شده.
خصوصیّات اشاره شده درباره حدیث معراج باعث شد که علما و اساتید اخلاق، به این حدیث شریف توجّه زیادی داشته باشند و در جلسات اخلاقی خود آن را بخوانند و شرح و توضیح دهند. به همین دلیل ما هم تصمیم گرفتیم این حدیث را در سالنامه بهشت محور قرار دهیم و هر هفته را با یکی از فرازهای آن آغاز کنیم.
عناوین بعضی هفته ها:
هفته 1: فضیلت تکیه بر خداوند (توکّل)
هفته 2: حال اولیای خدا هنگام مرگ
هفته 3: اهمّیّت کنترل خشم
هفته 4: چگونه پارسا (زاهد) باشم؟
هفته 5: دنیازدگان در نگاه اهل معرفت
هفته 6: فضیلت گزیدهگویی و حفظ زبان
هفته 7: اهمّیّت حضور قلب در نماز
و... برای نمونه، عنوان هفته اول فضیلت تکیه بر خداوند (توکّل) است:
«إِنَّ النَّبِیَّ(ص) سَأَلَ رَبَّهُ سُبْحانَهُ لَیْلَةَ المِعْراجِ فَقالَ: یا رَبِّ! أَىُّ الأَعمالِ أَفْضَلُ؟ فَقالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ: لَیْسَ شَىْءٌ أَفْضَلَ عِنْدی مِنَ التَّوَکُّلِ عَلَىَّ...»
«پیامبر اکرم(ص) در شب معراج از خداوند سبحان سؤال کرد: پروردگار من! ارزشمندترین کارها چیست؟ خداوند عزّ و جلّ در پاسخ فرمود: در نزد من چیزى برتر از توکّل و اعتماد بر من وجود ندارد...»
و مطلبی از حاج اسماعیل دولابی در روزهای یکشنبه دوشنبه در همین رابطه آورده شده است: «چرا ما به خدا اعتماد و اتّکا نمیکنیم؟ در صورتی که میدانیم کسی ما را به اندازهی او دوست ندارد و به فکر ما نیست و توکّل بر غیر او خسران دنیا و عقباست؟!»
مطلب روزهای سه شنبه و چهارشنبه چنین است: «دلها را به آن مبدأ قدرت متصل کنید. گمان نکنید که خودمان یک چیزی هستیم، از این وابستگیهای دنیایی بیرون بروید و وابسته کنید خودتان را به آن مبدأ قدرت. قطرهها خودتان را به دریا برسانید! ماها قطرهایم، از قطره هم کمتر، اما اگر متّصل بشویم به آن دریا، کار ازمان خیلی می آید.» (امام خمینی(ره)، 12 دی 58)
و در پایان این هفته، توضیح بیشتری درباره این فراز حدیث معراج آمده:
از پیامبر(ص) روایت شده: «لَوْ تَوَکَّلْتُمْ عَلَى اللَّهِ حَقَّ تَوَکُّلِهِ، لَرَزَقَکُمْ کَمَا یَرْزُقُ الطَّیْرَ؛ تَغْدُو خِمَاصاً وَ تَرُوحُ بِطَانا»[1]
مرحوم آیتالله حقشناس(ره) در توضیح این حدیث میفرمود: «پیامبر اکرم(ص) فرمود: اگر مردم به پروردگار توکّل کنند، آن طور که حقّ توکّل است، همان طور که چلچله از لانهاش درمیآید و گرسنه است و هیچ چیز در چینهدان او نیست، وقتی که به لانه برمیگردد چینهدانش پر شده و کاملاً سیر شده است، شما را هم به همین شکل روزی میداد. اینها مراتب اولیای خداست. اینکه عرض میکنم برای این است که ببینید چه لباسهایی برای شما اندازهگیری شده است و شما به چه مرتبهای قناعت کردهاید!
طبع گدایی از سر خود بر زمین گذار گر آسمان رفعت سلطانت آرزوست
تو شاهباز بلند پرواز سدره نشین هستی، حالا رفتی جغد خرابهنشین شدهای؟! همین؟!»
[1] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج11، ص217.