گزیده ای از سیر تاریخی مکتب تربیتی ملاحسینقلی همدانی(ره):
در طول تاریخ اسلام هریک از مکاتب و سنتهای مختلف علمی و اخلاقی کوشیدهاند توحید و اخلاق محمدی را به شیوهای دریابند و ارایه نمایند. در میان مکاتب مختلف شیعه که معارف الهی را در کلمات نورانی اهل بیت(ع) و قرآن کریم جستهاند، مکتب تربیتی مورد بحث ما (که با نام یکی از قلههای سترگ آن، یعنی جناب ملاحسینقلی همدانی(ره) شناخته میشود) لحن و شیوهای خاص در تبیین این معارف داشته است؛ به نحوی که در طول تاریخ شیعه تربیتیافتگان این مکتب به قلههایی از توحید و اخلاق دست یافتهاند که کمتر مکتبی نمونه آن را به تصور آورده است.
اصول این معارف در کلمات وحی و بیانات حضرات معصومین(ع) متولد شد و به قاعده حدیث شریف نبوی که «العلما ورثة الانبیاء»، نزد علمای اَعلام به ارث رسید و تا عصر ما امتداد یافت. این میراث عظیم را بزرگی از بزرگی دیگر آموخت و به شاگردان خود منتقل نمود. یادکرد نام تکتک ایشان بیرون از مجال و حوصله این نوشتار است؛ اما نمیتوان از بزرگانی چون خواجه نصیر طوسی، سیدبن طاووس و ابن فهد حلی یاد نکرد. اصول معرفتی و توصیههای عملی برای نیل به آن غایت قصوای خلقت که همان مقام عبودیت باشد، به دست علمایی چنین، ذره ذره از کلمات معصومین(ع) استخراج و تدوین و تصریح شد.در قرن دوازدهم و سیزدهم هجری قمری حوزههای علمی شیعه شاهد حضور دو فقیهِ عارف جلیل بودند؛ یکی مرحوم آقامحمدبیدآبادی و دیگری جناب سیدمهدی بحرالعلوم. رسایل سیر و سلوک این دو استاد مسلم، اصول نظری و دستورات عملی سلوک الیالله را دوباره جمع و تعمیق نمود؛ به طوری که با گذشت سه قرن از عصر ایشان، هنوز هیچ سالکی نیست که از نوشتهها و وصایای آن دو بزرگوار بینیاز بوده باشد.
مزار جناب ابن فهد حلی (ره) در کربلا
قرن سیزدهم اما بستر حضور مکتبی دیگر بود؛ مکتبی که با نام مرحوم سیدعلی شوشتری و شاگرد او ملاحسینقلی همدانی شناخته شده است. در این مکتب کل معارف شیعی یکبار دیگر احیا و بازتفسیر شد و آنچه از مکاتب پیشین اخلاقی برای سیر در مسیر قرب الهی رسیده بود، تنقیح و تعمیق شد. عمق معارف این مکتب باعث شد که به سرعت آوازه آن به سراسر حوزههای علمیه برسد؛ به حدی که در دو قرن اخیر کمتر عالمی است که بیواسطه یا باواسطه شاگردی این مکتب را نکرده باشد.
در دورانی که در آن به سر میبریم، آن معارف به نحوی عمومیتر از پیش طرح و بحث و معرفی شده است. آن چیزی که مجال این حضور عمومی را برای این معارف فراهم کرده است، تلاشهای بیبدیل بزرگان این طریقه است که توانستهاند به نحوی علمی و موجّه آن معارف را پیش بکشند. بزرگانی که در ادامه برای آشنایی بیشتر، یک به یک و بالاجمال معرفی خواهیم کرد.
مروری اجمالی بر طبقات معلمان ربّانیِ مکتب ملاحسینقلی همدانی(ره)
طبقه اول: آقا سیدعلی شوشتری
ایشان را سرسلسله این طریقه خواندهاند. سیدعلی شوشتری کسی است که با راهنماییهای شخصی موسوم به شیخ جولا -که هویت آن در تاریخ مجهول مانده- مسیر و طریق سیر الیالله را طی نمود. وقتی ایشان به شاگردی شیخ جولا در آمد، مجتهدی مسلّم بود و حتی در شهر خود بر کرسی قضا تکیه میزد. ایشان در نهایت به دستور استاد خود راهی نجف شد، و در آنجا به تربیت دو شاگرد جلیلالقدر اهتمام ورزید. اولین شاگرد سید شوشتری در طریقه سلوکیاش، جناب شیخ مرتضی انصاری شیخالفقها بود. سیدعلی در درس فقه و اصول جناب شیخ مرتضی حاضر میشد و شیخ مرتضی در محفلی خصوصی ، مباحث توحیدی و معرفتی را از محضر سیدعلی شوشتری استفاده میکرد.
طبقه دوم: جناب ملا حسینقلی همدانی
شاگرد مبرز دیگر سیدعلی شوشتری کسی نبود جز جناب ملاحسینقلی همدانی. ایشان از شاگردان طراز اول شیخ انصاری در فقه و اصول بود. همین طور پیش از حضور در نجف اشرف، حکمت اسلامی را به عالینحو نزد ملاهادی سبزواری فراگرفته بود. همین تجربه علمی محکم، از ایشان در تنقیح معارف توحیدی که از سیدعلی شوشتری آموخته بود، شخصیتی استوار ساخت. به نحوی که پس از رحلت سیدعلی شوشتری، ایشان بود که درس اخلاق استاد خود را ادامه داد و شاگردانی بالغ بر سیصد تن تربیت نمود. از میان شاگردان ملا، چند تن از سایرین بیش از دیگران راه استاد خود را ادامه دادند.
مزار جناب ملاحسینقلی همدانی(ره)
واقع در صحن حرم مطهر سیدالشهداء(ع)
طبقه سوم: شاگردان ملاحسینقلی همدانی
در طبقه سوم بزرگانی چون میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، سیدمرتضی کشمیری، سیداحمد کربلایی و شیخ محمدبهاری حضور دارند. میرزا جوادآقا ملکی گرچه شاگردانی تربیت نموده بود، اما بیشتر به جهت مکتوباتش شناخته شده است؛ ایشان در رساله لقاءالله بالاجمال طریق سلوک را شرح دادهاند و در کتاب شریف و شهیر المراقبات (اعمال السنة) مراقباتی که سالک میباید در ایام سال رعایت کند را بیان داشتهاند. همچنین نامه ایشان به مرحوم غروی اصفهانی شاید کوتاهترین و جامعترین نوشتههایی باشد که اصول سلوک را بر حسب طریقه مرحوم ملاحسینقلی همدانی شرح نموده است.جناب سیدمرتضی کشمیری شاگردان فراوانی تربیت نمودند که مرحوم نخودکی اصفهانی یکی از این شخصیتها است. جناب سیداحمد کربلایی که یکی از بزرگترین فقهای عصر خود بود نیز همینطور. مباحثات ایشان با مرحوم غروی اصفهانی در معنای توحید از مهمترین متون حکمی و عرفانی عصر در زمینه شناخت حقیقت توحید است. شیخ محمد بهاری نیز از مهمترین شاگردان جناب ملاحسینقلی همدانی بود و از استاد خود لقب «حکیم اصحاب» را دریافت کرده بود. ایشان پس از مرحوم همدانی وصی ایشان شد و مورد رجوع شاگردان استاد قرار گرفت.
هریک از این بزرگان شاگردان متعدد و نامآشنایی تربیت نمودند؛ اما کسی که بیش از سایر شاگردان شهرت دارد و بیش از دیگران در عرصه شاگرد پروری و تعمیق مکتب پیشرفته است؛ کسی نیست جز جناب سیدعلی آقا قاضی طباطبایی.
طبقه چهارم: سیدعلی آقا قاضی طباطبایی(ره)
ایشان در میان کسانی که نام بردیم، از محضر سیدمرتضی کشمیری، سیداحمد کربلایی و جناب شیخ محمدبهاری کسب فیض نمودند. پس از آنکه همه این بزرگواران به رحمت خدا رفتند، سیدعلی آقا به کانون توجه اهلمعرفت تبدیل شد و بسیاری از دوستداران طریق توحید به محضر ایشان شتافتند. آثار مکتوب کمی از ایشان برجای مانده؛ اما در عوض شاگردان فراوانی بهدست ایشان تربیت شده است. از این جهت کمتر عالمی چنین خدمتی به جهان اسلام نموده است؛ از شاگردان ایشان میتوان مرحوم شیخ علی اکبر برهان، آیت الله محمدتقی بهجت، آیت الله سیدابوالقاسم خویی، سیدهاشم حداد، شیخ علیاکبر مرندی، و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی نام برد. شاگردان ایشان بیش از این تعداد است، اما در اینجا به عنوان نمونه و برای آنکه شأن قدر این استاد برجسته معلوم شود، به جمعی از مشاهیر اصحاب ایشان اشاره کردیم.
سیدعلی آقا قاضی طباطبایی(ره)
طبقه پنجم: علامه سید محمدحسین طباطبایی
معارف مکتب بهدست اساتید پیشین تدوین و روشن شده بود. آنچه لازم بود بیان شود انطباق معارف مکتب و دستورات آن با کتاب و سنت بود. آنچه میتوانست مکتب را به مثابه یک مکتب عمومی برای مسلمین عرصه کند، و فهم کتابالله و کلمات معصومین(ع) را از این زاویه برای عموم میسّر نماید، اتخاذ شیوهای در تفسیر و تبیین معارف و آیات قرآن بود که بتواند بدون حواشی، این معارف را از دل آیات و احادیث نشان دهد.
این وظیفه بزرگ را یکی از عالمترین و بهترین شاگردان مرحوم سیدعلی قاضی طباطبایی عهدهدار شد؛ آیتالله سیدمحمدحسین طباطبایی. ایشان با این نگاه توانست تحولی شگرفت در عرصه تفسیر و تبیین معارف توحیدی ایجاد کند؛ اصول فلسفه رئالیسم، رسالات الانسان و رساله الولایة و نیز امالکتاب ایشان المیزان فی تفسیرالقرآن مبِیّن این تحول شگرفت است.
با ظهور این شخصیت ارجمند، در عرصه علوم اسلامی معارف مکتب ادبیاتی عمومیتر پیدا کرد. اکنون چهبسیارند کسانی که شناختی نسبت به مشایخ و طریقه سلوکی علامه ندارند، اما بهواسطه تألیفات ایشان در علوم مختلف اسلامی، با تعالیم بلند مکتب ملاحسینقلی همدانی در تماساند.
نقش علامه طباطبایی در سیر تکوین و تنقیح مبانی علمی و عملی مکتب مرحوم ملاحسینقلی همدانی چنان پررنگ است که امروزه بسیاری این مکتب را با نام ایشان میشناسند؛ چنانکه ما نیز در این مقال از همین تعبیر استفاده نمودهایم.
طبقه ششم: شاگردان علامه طباطبایی
مرحوم علامه طباطبایی به جهت جامعیتی که در حوزههای مختلف اسلامی داشت، مرجع و معلم طیف گستردهای از طلاب و حتی دانشجویان عصر خود بود. حلقات مختلفی در سطوح مختلف حول ایشان شکل گرفته بود و هر کس بهقدر وسع خود از معارف توحیدی ایشان بهره میبرد. به موازات تمامی این حلقات، ایشان حلقه درسی خصوصی برای شاگردانی خاص تشکیل میداد؛ افرادی نظیر مرحوم آیتالله خوشوقت، مرحوم شهید قدوسی، مرحوم آیتالله مصباح و جناب استاد آیتالله شیخ علی پهلوانی از جمله کسانی بودند که علاوه بر آن حلقات عمومی، در این حلقه خصوصی نیز کسب فیض مینمودند. حدیثهایی که در این حلقه مورد توجه بود، همان طریق سیر و سلوک الی الله بود که مرحوم علامه مبتنی بر مکتوبات علمای پیشین نظیر رساله سیر و سلوک مرحوم بحرالعلوم و یا مبتنی بر کتب روایی نظیر حدیث معراج و دیگر کتب، از آن بحث و تعلیم مینمودند.در میان این شاگردان، کسی که بیش از دیگران هم در طریق شاگردپروری در عرصه مسائل توحیدی و سلوکی، و هم در عرصه تألیفات راه علامه طباطبایی را ادامه داد، کسی نبود جز جناب آیت الله شیخ علی پهلوانی تهرانی مشهور به سعادت پرور.
آیت الله شیخ علی پهلوانی تهرانی مشهور به سعادت پرور
ایشان پس از رحلت علامه حلقه مباحثات سلوکی و توحیدی را ادامه داد و شاگردانی که از محضر علامه نظرا و عملا طالب دستورات و تعلیماتی بودند، به ایشان رجوع نمودند. مرحوم سعادتپرور بعد از مدتی نیز این معارف را ذیل احادیث و ادعیه و متون اصلی عرفان اسلامی، تبویب و تدوین نمودند و در قالب آثاری به عرصه تربیتی و علمی کشور تقدیم نمودند. شرح حدیث معراج، فروغ شهادت، شرح غزلیات حافظ و شرح دیوان مشهور گلشن راز از آثار ایشان است. از حلقه درس ایشان نیز اساتید فراوانی تربیت و به جامعه مسلمین تقدیم شدهاند
برای مطالعه متن کامل این مطلب به این لینک مراجعه نمایید:
درآمدی تاریخی بر مکتب ملاحسینقلی همدانی(ره)
مروری اجمالی بر ویژگیهای مکتب تربیتی و سلوکی مرحوم علامه طباطبایی(ره):
طرایق مختلف تربیتی و سلوکی همواره در مظان اتهاماتی بودهاند؛ بعض از این اتهامات ریشه در نحوه سلوک و تبیین خود آن طریقهها داشته است. التقاطات مختلف، دستورات ذوقی و اقداماتی که خارج از دایره شرع و عقل است، از آفاتی است که این طریقهها در طول تاریخ همواره دچار آن بودهاند. اما از این حیث مکتب سلوکی مرحوم علامه طباطبایی و اساتیدشان تا ملاحسینقلی همدانی از این اتهامات بدور و بری بودهاند؛ چرا که معارف و دستورات این مکتب همگی متخذ از قرآن و سنت و در تبعیت کامل از شرع طرحریزی و تدوین شده است. از طرف دیگر طرح و تبیینی منسجم و منظم هم در حیطه دستورات و هم در حیطه عقاید و معارف در این مکتب شکل گرفته است. همین دو عامل این مکتب را به مکتبی قدرتمند و جریانساز در حوزههای علمیه شیعه و اجتماع مسلمین بدل کرده است.
غیر از این دو مطلب، ویژگی مهمتر افقی است که این مکتب در مباحث اخلاقی گشوده است. با نظری کلی به قرآن و احادیث خواهیم یافت که بخش قابل توجهی از دستورات اخلاقی، ناظر به احراز سعادت دنیوی صادر شده است. بخش عمده دیگری از دستورات اخلاقی نیز ناظر به سعادت اخروی پیریزی شده است. اما در میان دستورات اخلاقی هستند آیات و احادیثی که غایتی جز توحید را برای آنها نمیشود تصور کرد. نظیر شریفهای که به مومنین دستور میدهد تا در لحظه اصابت مصائب به توحید توجه کرده، دل و جانشان به این حقیقت توحیدی مشغول گردد که: «انا لله و انا الیه راجعون».
آنچه در مکتب مرحوم ملاحسینقلی همدانی و علامه طباطبایی(ره) به عنوان غایت نهایی اخلاق و دستورات عملی آن طرح میشود، همین غایت توحید خالص است. یعنی در این مکتب بنا بر این است که سالک دستورات و توجهات را مرحله به مرحله دنبال کند تا وارد وادی مخلَصین شود؛ جایی که دیگر اغوای شیاطین درونی و بیرونی بر سالک اثری نگذاشته، مشغول عبادت حقیقی و مقیم مقام عبودیت و بندگی خواهد شد.
راه و طریقه وصول به این مقام بر حسب این مکتب چیزی نیست جز «معرفتالنفس». سالک با التزام به نفس و توجه به خود و مراقبت دایم نسبت به نفسِ خویش این مسیر را طی میکند و بدین شیوه راه معرفتالرّب را برای خود به لطف و عنایت خداوند هموار میسازد.
از دیگر ویژگیهای مهم این مکتب توجه به ظاهر و باطن دین است. بنابر آنچه از آیات و روایات بهدست میآید؛ دین ظاهری دارد و باطنی. اصل اول آن است که اولین رسالت رسولالله(ص) در رساندن ظاهر به عموم مردم عالم است. اما باید توجه داشت که رسالت ایشان به این مرحله ختم نشده است؛ چنانکه از مؤدای آیه شریفه «یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا» پیدا است. بنابراین است که مؤمنین باید دائماً در مدارج ایمان طی طریق کنند و از مراتب پایینتر ایمان به مراتب عالیتر آن دست یابند. این مراتب باطنی بهحسب اقتضای هر مرتبه واجد احکام خاص خود است که مؤمن با استمداد از هدایات هادیان الهی میباید به این مراتب توجه یابد. بنابراین در مکتب مرحوم علامه طباطبایی سخن در ظاهر و باطن دین است.
خلاصهای از اصول عملی مکتب:
آنچه سالک را عملاً از این مسیر سیر میدهد؛ التزامی است دایمی به محاسبه و توبه و اربعینیات. اصل در مراقبات این مکتب اولا مراقبت بر حلال و حرام الهی و سپس مراقبت بر حریمگناه است؛ به نحوی که سالک بداند علاوه بر ترک گناه، میباید برای تثبیت این ترک، زمینه گناه را نیز ترک نماید؛ «مَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ». بعد از این برای آنکه سالک مسیر قطع تعلقات دنیوی را آغاز کند؛ میباید مراقبهاش را بر مرگ قرار دهد؛ چنانکه دائماً متوجه آنچه در پیش است باشد؛ «اقترب للناس حسابهم، و هم فی غفلة معرضون».
علاوه بر مراقبات، سالک در تمامی مراحل و منازل سیرش میباید به پنج دستور عام دیگر هم ملتزم باشد؛ این پنج دستور عبارتاند از:
1. نماز اول وقت
2. انس با قرآن
3. دوام طهارت
4. نمازشب
5. زیارت اهل قبور (دستکم هفته ای یکبار)
برای مطالعه متن کامل این مطلب به این لینک مراجعه نمایید:
قدم بعدی چیست؟
برای مطالعه در مکتب تربیتی مرحوم علامه طباطبایی، هم لازم است که با مبانی علمی و معرفتی آن آشنا شویم و هم باید با نظام دستورات عملی آن آشنا گردیم.
همان طور که اشاره شد تمام آموزههای این مکتب مبتنی بر قرآن و روایات معصومین(ع) است و سالک برای آنکه از ورطه التقاطات مختلف، دستورات ذوقی و اقداماتی که خارج از دایره شرع و عقل است مصون بماند، باید با مبانی علمی و معرفتی مکتب آشنا شود؛ او همچنین لازم است به احکام شرعی مبتلابه خود بهخوبی آگاه باشد، زیرا اولین قدم در راه سیروسلوک آشنایی با مرز حلال و حرام الهی است.
برای حرکت اصولی در مسیر سیروسلوک توحیدی و پرهیز از افراط و تفریط، شناخت نظام تربیتی و دستورات عملی مکتب نیز ضرورت دارد. مراحل اولیه این دستورات عمومی است، اما به تناسب پیشرفت سالک، دستورات خاصتر و خصوصیتر میشود و او نیاز به استاد راه و مربی کارآزموده دارد و عمل خودسرانه آفات و خسارات فراوان بهبار میآورد.
برای آغاز آشنایی با مبانی عملی و نظری مکتب علامه، ما این منابع را پیشنهاد میکنیم:
مجموعه مباحث فلسفه اخلاق توحیدی
استاد محمدتقی فیاضبخش طی ۴۰ جلسه به تبیین مبانی علمی و دستورات عملی مکتب علامه طباطبایی پرداختند. آنچه در سطور بالا تحت عنوان ویژگیهای مکتب علامه و همچنین اصول عملی آن ذکر شد، در اینجا بهصورت مفصلتر تبیین گردیده. این مباحث میتواند سرآغازی باشد برای آشنایی با مبانی نظری و عملی مکتب علامه طباطبایی.
برای دانلود فایلهای صوتی فلسفه اخلاق توحیدی اینجا را کلیک کنید.
اگر مایلید که مجموعه این فایلهای صوتی در یک دیویدی در اختیارتان باشد، اینجا را کلیک کنید.
مجموعه 5 جلدی ادب حضور
ادب حضور به آداب و مراقبات مهمترین ایّام سال در نزد اهل معنا می پردازد؛ اوقاتی که در فرهنگ اهل بیت(ع)، فرصتی ویژه برای سیر و سلوک توحیدی معرفی شدهاند. در این مجموعه آداب و مراقبات عمومی پیرامون این اوقات خاص برشمرده شده و مباحث علمی و معرفتی پیرامون آن تشریح گردیده.
برای آشنایی بیشتر و خرید مجموعه ادب حضور اینجا را کلیک کنید.